نام فیک : bloody heart
نام فیک : bloody heart
(بقیه پارت دوم)
با تموم شدن غذا جانگ کوک به حرف اومد: واقعا دختران شایسته ای دارید امپراطور
امپراطور: جدا؟؟؟
جانگ کوک: بله همین که همشون یه اسلحه دارن برای دفاع از خودشون خیلی خوبه
امپراطور: من دخترام رو جوری تربیت کردم که نیاز به محافظ نداشته باشن البته بجز سه یون اون عزیز دلمه
جین سو در گوش یو سانگ: ما هویچیم
با این حرفش همه منفجر شدن
امپراطور: شما عزیز دل منید ولی خوب بچه آخر فرق میکنه
جین سو که فهمید بلند حرف زده یکم سرخ شد
چه یون : پدر اگه اجازه بدید به اتاقمون بریم فردا تمرین موسیقی داریم
یوسانگ :من که ندارم
جه یون : شمارم به عنوان عضو اختصاصی میبریم
یو سانگ: ولی من کار دارم
جه یون : فردا ۶یچ کاری نداری و با هانبوک تمیز و جدیدی که برات فرستادم میای به اتاق موسیقی
یوسانگ: شوخی جالبی بود
امپراطور: دختراااا بسه
یوسانگ و جه یون: ببخشید قربان
همه به اتاقاشون رفتن
(اتاق مخفی جاسوسی ۳ صب)
هان جه(وزیر ارشد): ما رد جین مو رو تا مرز گوگوریو زدیم فقط مونده چند تا نیرو بفرستیم اونجا تا دنبالش بگردن
امپراطور: بهترین نیرویی که اینجا داریم جین سو دختر منه ولی فعلا نمیتونم این اجازه رو بدم که با پوشش شاهدخت به اونجا برید
هان جه: هر چی امپراطور دستور بدن
امپراطور: فعلا چند نفر رو بفرستید تا مکان جین مو رو پیدا کنن
فردا
سه یون: اونی اگه الان نپوشی مجبوری برای مهمونی شب بپوشیش هاا
یوسانگ متنفرم از این لباسا
چه یون : شب که پوشیدی حالیت میشه
همه دخترا بعد از کلاس موسیقی به اتاقشون رفتن و حاضر شدن برای مهمونی ای که پادشاه برای صلح گرفته بود
(بقیه پارت دوم)
با تموم شدن غذا جانگ کوک به حرف اومد: واقعا دختران شایسته ای دارید امپراطور
امپراطور: جدا؟؟؟
جانگ کوک: بله همین که همشون یه اسلحه دارن برای دفاع از خودشون خیلی خوبه
امپراطور: من دخترام رو جوری تربیت کردم که نیاز به محافظ نداشته باشن البته بجز سه یون اون عزیز دلمه
جین سو در گوش یو سانگ: ما هویچیم
با این حرفش همه منفجر شدن
امپراطور: شما عزیز دل منید ولی خوب بچه آخر فرق میکنه
جین سو که فهمید بلند حرف زده یکم سرخ شد
چه یون : پدر اگه اجازه بدید به اتاقمون بریم فردا تمرین موسیقی داریم
یوسانگ :من که ندارم
جه یون : شمارم به عنوان عضو اختصاصی میبریم
یو سانگ: ولی من کار دارم
جه یون : فردا ۶یچ کاری نداری و با هانبوک تمیز و جدیدی که برات فرستادم میای به اتاق موسیقی
یوسانگ: شوخی جالبی بود
امپراطور: دختراااا بسه
یوسانگ و جه یون: ببخشید قربان
همه به اتاقاشون رفتن
(اتاق مخفی جاسوسی ۳ صب)
هان جه(وزیر ارشد): ما رد جین مو رو تا مرز گوگوریو زدیم فقط مونده چند تا نیرو بفرستیم اونجا تا دنبالش بگردن
امپراطور: بهترین نیرویی که اینجا داریم جین سو دختر منه ولی فعلا نمیتونم این اجازه رو بدم که با پوشش شاهدخت به اونجا برید
هان جه: هر چی امپراطور دستور بدن
امپراطور: فعلا چند نفر رو بفرستید تا مکان جین مو رو پیدا کنن
فردا
سه یون: اونی اگه الان نپوشی مجبوری برای مهمونی شب بپوشیش هاا
یوسانگ متنفرم از این لباسا
چه یون : شب که پوشیدی حالیت میشه
همه دخترا بعد از کلاس موسیقی به اتاقشون رفتن و حاضر شدن برای مهمونی ای که پادشاه برای صلح گرفته بود
۶.۳k
۱۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.