اجبار به عشق ... part 17
پسرک بعد از وارد شدن به کافه دنبال فرد مورد نظرش گشت
بعد از اینکه او را دید به سمتش راه افتاد
تهیونگ : خب چی شد ؟
جیمین : چی چیشد؟
تهیونگ : یعنی چی ؟
جیمین : ها ؟
از این که فرد روبه روش چیزی که میخواست از زبانش بشنوه به او نمیگفت کمی بی حوصلهو عصبی شده بود
جیمین : گرسنمه نمیشه بری یخ جی سفارش بدی اول ؟ ... تا بیارن برات همه چیو میگم
تهیونگ : هوففف باشه ... * کلافه
با بی میلی از جایش بلند شد و به سمت شخصی که سفارش ها را میگرفت رفت
بعد از سفارش دادن برای بار هزارم تکرار کرد که سفارشات را زود بیارن
و دوباره به جای قبلیش رفت
تهیونگ : خب ؟
جیمین : یکم آب بخورم
تهیونگ: هوففف ... بیا اینم آب
جوری با چشم هاش بهش زل زده بود که آب توی گلویش گیر کرد و این باعث سرفه کردن آن فرد شد
جیمین : تو تا منو خفه نکنی دست بر دار نیستی نه ... خب ... من اول رفتم داخل رخت خواب ... بعد به خودم شب بخی...
تهیونگ : منظورم من این بود ؟
جیمین : جنبه ی شوخی هم نداریا ... خب رفتم دنبال دختره ... اول رفت سمت آزمایش گاه
تهیونگ : کدوم آزمایشگاه؟
جیمین : چمیدونم من خوابم میومد ندیدم
تهیونگ : خسته نباشید
جیمین : سلامتی باشی ... خب داشتم میگفتم ... بعدشم با دو رفت دانشگاه ... حتی وسط راه هم نزدیک بود با زمین یکی بشه ... اما نشد ... خب سوال دیگه؟
تهیونگ : هیچ ...
... : بفرمایید اینم سفارشتون
جیمین : ممنون ... تو نمیخوری ؟
تهیونگ : نه ... زود بخور باید بریم
جیمین : کجا ؟ ... * با دهن پر
تهیونگ : خودت میفهمی
...
لایک : ۲۲
کامنت : ۱۲
میدونم این دوپارت چرت شد سعی دارم بهتر بنویسم هعی
بعد از اینکه او را دید به سمتش راه افتاد
تهیونگ : خب چی شد ؟
جیمین : چی چیشد؟
تهیونگ : یعنی چی ؟
جیمین : ها ؟
از این که فرد روبه روش چیزی که میخواست از زبانش بشنوه به او نمیگفت کمی بی حوصلهو عصبی شده بود
جیمین : گرسنمه نمیشه بری یخ جی سفارش بدی اول ؟ ... تا بیارن برات همه چیو میگم
تهیونگ : هوففف باشه ... * کلافه
با بی میلی از جایش بلند شد و به سمت شخصی که سفارش ها را میگرفت رفت
بعد از سفارش دادن برای بار هزارم تکرار کرد که سفارشات را زود بیارن
و دوباره به جای قبلیش رفت
تهیونگ : خب ؟
جیمین : یکم آب بخورم
تهیونگ: هوففف ... بیا اینم آب
جوری با چشم هاش بهش زل زده بود که آب توی گلویش گیر کرد و این باعث سرفه کردن آن فرد شد
جیمین : تو تا منو خفه نکنی دست بر دار نیستی نه ... خب ... من اول رفتم داخل رخت خواب ... بعد به خودم شب بخی...
تهیونگ : منظورم من این بود ؟
جیمین : جنبه ی شوخی هم نداریا ... خب رفتم دنبال دختره ... اول رفت سمت آزمایش گاه
تهیونگ : کدوم آزمایشگاه؟
جیمین : چمیدونم من خوابم میومد ندیدم
تهیونگ : خسته نباشید
جیمین : سلامتی باشی ... خب داشتم میگفتم ... بعدشم با دو رفت دانشگاه ... حتی وسط راه هم نزدیک بود با زمین یکی بشه ... اما نشد ... خب سوال دیگه؟
تهیونگ : هیچ ...
... : بفرمایید اینم سفارشتون
جیمین : ممنون ... تو نمیخوری ؟
تهیونگ : نه ... زود بخور باید بریم
جیمین : کجا ؟ ... * با دهن پر
تهیونگ : خودت میفهمی
...
لایک : ۲۲
کامنت : ۱۲
میدونم این دوپارت چرت شد سعی دارم بهتر بنویسم هعی
۱۲.۲k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.