عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت ۱۳
ویو ت.ا
خیلی حال میداد حرص ته رو در بیارم
پس تصمیم گرفتم با کوک حرف بزنم
ت.ا: از کی با ته دوستی؟
کوک: خب از....
(صحبت کردن دیگه)
ویو ته
شیرینی
برداشتم داشتم میبردم که دیدم ت.ا و کوک دارن
حرف میزنن
حرصم
گرفته بود محکم شیرینی
رو روی میز کوبیدم رفتم تو اتاقم به بالشتم
ضربه زدم
ت.ا: ته چش شد؟
کوک: حسوده دیگه
ت.ا: راستی دوست دختر داری؟
کوک: نه.... چ... چطور؟(لبخند ضایع)
ت.ا: اوممممم همین جوری، من برم ببینم ته چش شده(پاشد رفت)
روی تخت نشسته بودم و یونتان
رو ناز میکردم که در خورد
نویسنده:
https://wisgoon.com/elaine_y
پارت ۱۳
ویو ت.ا
خیلی حال میداد حرص ته رو در بیارم
پس تصمیم گرفتم با کوک حرف بزنم
ت.ا: از کی با ته دوستی؟
کوک: خب از....
(صحبت کردن دیگه)
ویو ته
شیرینی
برداشتم داشتم میبردم که دیدم ت.ا و کوک دارن
حرف میزنن
حرصم
گرفته بود محکم شیرینی
رو روی میز کوبیدم رفتم تو اتاقم به بالشتم
ضربه زدم
ت.ا: ته چش شد؟
کوک: حسوده دیگه
ت.ا: راستی دوست دختر داری؟
کوک: نه.... چ... چطور؟(لبخند ضایع)
ت.ا: اوممممم همین جوری، من برم ببینم ته چش شده(پاشد رفت)
روی تخت نشسته بودم و یونتان
رو ناز میکردم که در خورد
نویسنده:
https://wisgoon.com/elaine_y
۵.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.