پارت ۱
پارت ۱
اول صبح بود
ا/ت: سلام صبح بخیر جونگ کوک
جونگ کوک :سلام ا/ت صبح تو هم بخیر
ا/ت:جونگ کوک بدجوری استرس دارم 😔
جونگ کوک :اولا اینقدر به من نگو جونگ کوک راحت باش منو کوک صدا کن نا سلامتی برادرت هستم ها
دومن استرس واسه چی میخوای به مرد رویا هات برسی
ا/ت: آخه میترسم از اینکه دیگه نتونم ببینمت .
جونگ کوک :نگران نباش
من هر روز میام بهم سر میزنم
«طرف شوگا»
شوگا:چرا ا/ت نمیاد؟ مگه میشه آدم سر مراسم عروسیه خودش هم دیر بکنه؟
ا/ت با جونگ کوک وارد میشه
(عکس لباس عروسشو میزارم واستون )
«طرف جیمین »
جیمین :ا/ت چقدر خوشگل شده
بلخره داداش ما هم ازدواج کرد ✨
(بیرون مراسم «نامجون»)
نامجون :آخر خودشون رو بدبخت میکنن
من از اولش هم با این ازدواج مخالف بودم
جین از راه رسید
جین: دیر که نرسیدم نامجون ؟
نامجون :نه (با چشم و ابرو رفتن)
اول صبح بود
ا/ت: سلام صبح بخیر جونگ کوک
جونگ کوک :سلام ا/ت صبح تو هم بخیر
ا/ت:جونگ کوک بدجوری استرس دارم 😔
جونگ کوک :اولا اینقدر به من نگو جونگ کوک راحت باش منو کوک صدا کن نا سلامتی برادرت هستم ها
دومن استرس واسه چی میخوای به مرد رویا هات برسی
ا/ت: آخه میترسم از اینکه دیگه نتونم ببینمت .
جونگ کوک :نگران نباش
من هر روز میام بهم سر میزنم
«طرف شوگا»
شوگا:چرا ا/ت نمیاد؟ مگه میشه آدم سر مراسم عروسیه خودش هم دیر بکنه؟
ا/ت با جونگ کوک وارد میشه
(عکس لباس عروسشو میزارم واستون )
«طرف جیمین »
جیمین :ا/ت چقدر خوشگل شده
بلخره داداش ما هم ازدواج کرد ✨
(بیرون مراسم «نامجون»)
نامجون :آخر خودشون رو بدبخت میکنن
من از اولش هم با این ازدواج مخالف بودم
جین از راه رسید
جین: دیر که نرسیدم نامجون ؟
نامجون :نه (با چشم و ابرو رفتن)
۱۱.۹k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.