مرا ز دوریِ رویت به دل قراری نیست
مرا ز دوریِ رویت به دل قراری نیست
بیا بیا که مرا تابِ انتظاری نیست
بُود ز دیدن گلزار دیدهاش محروم
کسی که منتظر راهِ گلعذاری نیست
چه میشود نظری کن که در سر کویَت
فتاده هر طرفی غیر خاکساری نیست
ز روی لطف و وفا ساقیا به جانب ما
بیار مِی که به این عمر اعتباری نیست
چو لاله در تهِ گردون نمیشود پیدا
دلی که در غمِ عشق تو داغداری نیست
ندارد از دلِ صدچاک بهرهای هرگز
چو شانه در کفِ هرکس که زلفِ یاری نیست
به کامِ دل گذران عمر خود «شهِ تیمور»
که وارداتِ غمِ دهر را شماری نیست
#وصی پور
بیا بیا که مرا تابِ انتظاری نیست
بُود ز دیدن گلزار دیدهاش محروم
کسی که منتظر راهِ گلعذاری نیست
چه میشود نظری کن که در سر کویَت
فتاده هر طرفی غیر خاکساری نیست
ز روی لطف و وفا ساقیا به جانب ما
بیار مِی که به این عمر اعتباری نیست
چو لاله در تهِ گردون نمیشود پیدا
دلی که در غمِ عشق تو داغداری نیست
ندارد از دلِ صدچاک بهرهای هرگز
چو شانه در کفِ هرکس که زلفِ یاری نیست
به کامِ دل گذران عمر خود «شهِ تیمور»
که وارداتِ غمِ دهر را شماری نیست
#وصی پور
۸.۷k
۰۹ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.