p27

ویو یونگی

چییی دوست پسر داره وای من اون یارو رو میکشم میکشمممممممم(داد)
مین سو رسید
مینسو: سلام یونگی
یونگی:...
مینسو: یونگی با توام
یونگی: چشمم روشن میبینم دوست پسر پیدا کردی هاااا؟؟(داد)
مینسو: اروم باش آروم چیع مگه نمیتونم داشته باشم؟
یونگی: نهههههه
مینسو: اصلا به تو چه چیکارم داری
یونگی از گردن مینسوگرفت و محکم خیلی وحشیانه لبشو بوسید مینسو تعجب کرده بود و تو شک بود(1مین بعد)
نفس کم آورد و لم کرد
مینسو: تو..... نزاشت حرف بزنم که دوباره لبمو بوسید آما خیلی کوتاه
یونگی: مینسومن تو رو خیلی دوست دارم چند روزه با خودم کلنجار میرم که بهت بگم ولی..
نزاشت که حرف بزنم که مینسو از گردنم گرفت و بوسیدم( یونگی شوکه شد از این کارش ولی همراهیش
کرد)
بعد2مین بعد

یونگی: تو هم منو دوست داری؟
مینسو: مثلا قرار بود من بهت بگما امروز(خنده)
یونگی مینسو رو بغل کرد تو هوا چرخوندش(خدا شانس بده 😐)
خب خب میرسیم به زوج های دیگر کسی نیست جززز تهیونگمون

لوسی: اوپاااا بیا بشین فیلم شروع شد (داد)
تهیونگ: بدو بدو امد پیش لوسی گفت چی گفتی الان؟ لوسی: فیلم شروع شد؟!
تهیونگ: نه قبلش(ذوق)
لوسی: اها گفتم اوپا نگم؟
تهیونگ: از لبای لوسی بوسید و گفت چرا که نه بگو تا منم دیونت بشم(ایششش حال بهم زنااا من حسود نیستمااا😶)
لوسی:(لبخند و خجالت)
تهیونگ: چرا داری پاپ کورن میخوری؟ بستنی نمیخوای؟
لوسی....
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥