گناهکار
دیانا.... هر چقدر گوشی. ارسلان. زنگ میزدم نمیگرفت.
ساعته شش شده بوده... کجا رفته این.... وای خدایا.
ارسلان... رو زمین پخش شده بودم.... که محمد اومد.
محمد.... اها حالا خوشتیپ شدی... حالا پاشو بریم... به عشقت همه چیو بگیم.
ارسلان... انتقام میگیرم.
محمد... پاشو با نیام.
ارسلان... به زور بلند شدم. و در ماشین باز کردم.
محمد بده به من ما رو تو ماشین نکشی با این وضعت.
ارسلان... همش تقصیر توعه.
محمد. بشین اقازاده.
ارسلان.. نشستم.. سر مو به صندلی.. تکیه دادم... همه جام درد میکرد..... اخ.
محمد.. دردت گرفت داش ارسلان.
ارسلان. به.. م.. ن نگو داداش.
محمد. باشه تمام تمام...
دیانا... تو. همین فکرا بودم... که در حیاط باز شد.... تند فرار کردم.. سمت. ماشین.... ارسلان معلومه کجایی... م. ن.....
ارسلان.. دستمو دادم به پهلوم با قیافه خونی... اومدم. بیرون
دیانا... 😶😶😶ا.. این چه. وضعه.
محمد به. به.!زن داداش...خواستم یکم خوشتیپ کنم ارسلان نو واست بفرستم.
دیانا. چه خوشتیپ بی... این. داره.
ارسلان.. محمد.... ضرر بزن...
محمد... اون عکسو. من درست کردم
دیانا.. چیه.
محمد.. انیتا با فتوشاپ اونو انقدر عاشقانه رمانتیک درست کنم... منم. کردم... و.. اون شب واسه گوشی ارسلان فرستادن... و اینطوری شد.
دیانا. با گریه)... چی میگی.... تو.. و.
محمد. بای شبی عاشقانه و پر از عشق براتون ارزومندم.
ارسلان گمشو.
محمد. داش. بای
ارسلان نبینمت ایشالا.
دیانا محمد رفت فرار کردم سمت ارسلان..... ارسلان... خوبی.
ارسلان.... راضی شدی.
دیانا 😢😢😢🥺م. ن.. فکر کردم.
ارسلان... فکرت درست در اومد.... خب.. الان چیکار میکنی.... خوشتیپ شدم.
دیانا.... چرا اینجوری حرف میزنی.. بخدا.
ارسلان... برو کنار.
دیانا ارسلان تروخدا.
ارسلان برو کنار.
دیانا غلط کردم.
ارسلان. ده. دیانا بروووو کنار.
دیانا. .. ارسلان گوه خوردم.
ارسلان... چرا داری به خودت فوش میدی... تقصیر منه دیگه زیاد برام مهم بودی
دیانا.. خب چرا اینطوری شدی. 🥺
ارسلان... زد منو..
دیانا. کی.!!!
ارسلان. محمد... با چهار نفر.
دیانا دستمو دادم به دهنم... 😟😟ز.. زد.
ارسلان.. واسه تو... فقط خواستم بفهمی من جلو هیچ کس زانو نزدم.... ولی بخاطر تو.... کتک خوردم.. جلو دشمنم... چی بگم...
دیانا.. ببخشید.
ارسلان. دیره... خیلی دیره..
دیانا با این حرفش نشستم رو زمین... 🥺🥺🥺به پات میافتم.
ارسلان... از کنار رد شدم. . .
دیانا: ارسلان...
ارسلان اگه درباره من ازت پرسیدن. بگو تنها کسی بود که صادقانه تو قلبش بودم... من شکستمش.
دیانا 🥺🥺🥺😢😢((؛ ::
ارسلان... با دردی که داشتم رفتم بالا . در باز کردم.. رفتم. داخل.
دیانا... من... همش تقصیر من بود...... 🥺خاک.. خاک. تو سرم..... ای خدا
ساعته شش شده بوده... کجا رفته این.... وای خدایا.
ارسلان... رو زمین پخش شده بودم.... که محمد اومد.
محمد.... اها حالا خوشتیپ شدی... حالا پاشو بریم... به عشقت همه چیو بگیم.
ارسلان... انتقام میگیرم.
محمد... پاشو با نیام.
ارسلان... به زور بلند شدم. و در ماشین باز کردم.
محمد بده به من ما رو تو ماشین نکشی با این وضعت.
ارسلان... همش تقصیر توعه.
محمد. بشین اقازاده.
ارسلان.. نشستم.. سر مو به صندلی.. تکیه دادم... همه جام درد میکرد..... اخ.
محمد.. دردت گرفت داش ارسلان.
ارسلان. به.. م.. ن نگو داداش.
محمد. باشه تمام تمام...
دیانا... تو. همین فکرا بودم... که در حیاط باز شد.... تند فرار کردم.. سمت. ماشین.... ارسلان معلومه کجایی... م. ن.....
ارسلان.. دستمو دادم به پهلوم با قیافه خونی... اومدم. بیرون
دیانا... 😶😶😶ا.. این چه. وضعه.
محمد به. به.!زن داداش...خواستم یکم خوشتیپ کنم ارسلان نو واست بفرستم.
دیانا. چه خوشتیپ بی... این. داره.
ارسلان.. محمد.... ضرر بزن...
محمد... اون عکسو. من درست کردم
دیانا.. چیه.
محمد.. انیتا با فتوشاپ اونو انقدر عاشقانه رمانتیک درست کنم... منم. کردم... و.. اون شب واسه گوشی ارسلان فرستادن... و اینطوری شد.
دیانا. با گریه)... چی میگی.... تو.. و.
محمد. بای شبی عاشقانه و پر از عشق براتون ارزومندم.
ارسلان گمشو.
محمد. داش. بای
ارسلان نبینمت ایشالا.
دیانا محمد رفت فرار کردم سمت ارسلان..... ارسلان... خوبی.
ارسلان.... راضی شدی.
دیانا 😢😢😢🥺م. ن.. فکر کردم.
ارسلان... فکرت درست در اومد.... خب.. الان چیکار میکنی.... خوشتیپ شدم.
دیانا.... چرا اینجوری حرف میزنی.. بخدا.
ارسلان... برو کنار.
دیانا ارسلان تروخدا.
ارسلان برو کنار.
دیانا غلط کردم.
ارسلان. ده. دیانا بروووو کنار.
دیانا. .. ارسلان گوه خوردم.
ارسلان... چرا داری به خودت فوش میدی... تقصیر منه دیگه زیاد برام مهم بودی
دیانا.. خب چرا اینطوری شدی. 🥺
ارسلان... زد منو..
دیانا. کی.!!!
ارسلان. محمد... با چهار نفر.
دیانا دستمو دادم به دهنم... 😟😟ز.. زد.
ارسلان.. واسه تو... فقط خواستم بفهمی من جلو هیچ کس زانو نزدم.... ولی بخاطر تو.... کتک خوردم.. جلو دشمنم... چی بگم...
دیانا.. ببخشید.
ارسلان. دیره... خیلی دیره..
دیانا با این حرفش نشستم رو زمین... 🥺🥺🥺به پات میافتم.
ارسلان... از کنار رد شدم. . .
دیانا: ارسلان...
ارسلان اگه درباره من ازت پرسیدن. بگو تنها کسی بود که صادقانه تو قلبش بودم... من شکستمش.
دیانا 🥺🥺🥺😢😢((؛ ::
ارسلان... با دردی که داشتم رفتم بالا . در باز کردم.. رفتم. داخل.
دیانا... من... همش تقصیر من بود...... 🥺خاک.. خاک. تو سرم..... ای خدا
۶۳.۰k
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.