نمیتونم فراموشت کنم p25
نمیتونم فراموشت کنم p25
(دایون ویو)
صبح از خواب بیدار شدم
گوشیمو ورداشتم و ساعتو نگا کردم
ساعت پنج دیقه به یک بود
رفتم دستشویی و کارای لازم و کردم
رفتم پایین جیهوپ و جیمین داشتن حرف میزدن
وسایلا دیشبم جمع کرده بودن
نشستم پیششون
دایون:صبح بخیر
جیمین:ظهر بخیر
دایون:حیح...(خنده)
دایون:چی میگفتین
جیهوپ:خبـ..
جیمین:هیچی.هیچی
جیهوپ:میخاد به لدورا اعتراف کنه
دایون:اهاا خب برنامه هم دارین
جیهوپ:نه
هانول و تهیونگ اومدن پایین
هانول:سلام
تهیونگ:سلام
ماعم سلام کردیم
هانول:گشنمهههه
یونجو درحال پایین اومدن از پله ها
یونجو:افرینن پس برو صبحونه درست کن بیار بخوریم
هانول:گشنم نیس
همه بیدار شده بودن نشسته بودیم
داشتیم رای گیری میکردیم کی غذا درست کنه
که جیمین و لدورا مجبور شدن غذا درست کنن
(لدورا ویو)
با جیمین رفتیم اشپز خونه
لدورا:خب چی درست کنیم
جیمین:عااا.دوکبوکی و رامن چطوره؟
لدورا:با کیمچی
جیمین:اوکییی
من رامن هارو درست کردم و جیمین هم دوکبوکی
*نیم ساعت بعد*
همه چی حاضر بود ولی اشپزخونه ترکیده بود
لدورا:...
جیمین:....
لدورا:خب..بیخیال بعد غذا تمیز میکنیم
جیمین:اوکی
رفتیم بچه هارو صدا کردیم
و نشستیم سر میز
بعد 20 مین غذا تموم شد و میزو جمع کردیم
همونطور که گفتیم با جیمین رفتیم
اشپز خونه رو تمیز کردیم
و ....
هایییی
امتحاناتون چطور بود؟
قشنک جر خوردین
(دایون ویو)
صبح از خواب بیدار شدم
گوشیمو ورداشتم و ساعتو نگا کردم
ساعت پنج دیقه به یک بود
رفتم دستشویی و کارای لازم و کردم
رفتم پایین جیهوپ و جیمین داشتن حرف میزدن
وسایلا دیشبم جمع کرده بودن
نشستم پیششون
دایون:صبح بخیر
جیمین:ظهر بخیر
دایون:حیح...(خنده)
دایون:چی میگفتین
جیهوپ:خبـ..
جیمین:هیچی.هیچی
جیهوپ:میخاد به لدورا اعتراف کنه
دایون:اهاا خب برنامه هم دارین
جیهوپ:نه
هانول و تهیونگ اومدن پایین
هانول:سلام
تهیونگ:سلام
ماعم سلام کردیم
هانول:گشنمهههه
یونجو درحال پایین اومدن از پله ها
یونجو:افرینن پس برو صبحونه درست کن بیار بخوریم
هانول:گشنم نیس
همه بیدار شده بودن نشسته بودیم
داشتیم رای گیری میکردیم کی غذا درست کنه
که جیمین و لدورا مجبور شدن غذا درست کنن
(لدورا ویو)
با جیمین رفتیم اشپز خونه
لدورا:خب چی درست کنیم
جیمین:عااا.دوکبوکی و رامن چطوره؟
لدورا:با کیمچی
جیمین:اوکییی
من رامن هارو درست کردم و جیمین هم دوکبوکی
*نیم ساعت بعد*
همه چی حاضر بود ولی اشپزخونه ترکیده بود
لدورا:...
جیمین:....
لدورا:خب..بیخیال بعد غذا تمیز میکنیم
جیمین:اوکی
رفتیم بچه هارو صدا کردیم
و نشستیم سر میز
بعد 20 مین غذا تموم شد و میزو جمع کردیم
همونطور که گفتیم با جیمین رفتیم
اشپز خونه رو تمیز کردیم
و ....
هایییی
امتحاناتون چطور بود؟
قشنک جر خوردین
۲.۲k
۲۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.