تک پارتی(درخواستی)
درخواستی
#تک_پارتی
#هیونجین
《وقتی روزه کریسمت بهت اعتراف میکنه:)》
علامت هیونجین_ علامت ا.ت+
ویو ا.ت
اههه این قد کوتاهیم بازم باهام جهل کرده هر چقد هم میپرم نمیتونم دایره کریستال پنفش رنگمو سر درخت بذارم تا موقعی که هیونجین به ذهنم خطوط آورد..
+هیونجینننننن(کیوت داد زدی)
هیونجین که با دستای خمیری که داشت پیتزا می پخت از آشپزخونه در آمده و به ا.ت خیره شد..
_باز چیه ا.ت؟
ا.ت خودشو کیوت میکنه و میگه:میشه کمک کنی این کریستالو بزاری سر درخت؟
هیونجین میخنده و میگه:باشه بذار دستامو بشورم بیام..
ا.ت ذوق زده شروع کرد به چیدن کادو های فامیل و هیونجین دور درخت..
که هیونجین امد کریستالو از قوطی برداشت وبه بالا ترین نقطه درخت یعنی سرش بست..
ا.ت خندید و گفت:مرسی عزیز دلم..
هیونجین خندید لپتو کشید و رفت آشپزخونه تا به درست کردن پیتزا ادامه بده..
ویو ساعت ۱۱ نیم..
ا.ت که با پاشنه های بلندش از پله ها بدو بدو میومد پایین هیونجین شنید و گفت:هیی آرومم باش ا.تت هنوز ۱۰ دقیقه مونده!
ا.ت که به پایین رسیده بود بدو بدو رفت سمت هیونجین برگشت و به زیپ باز شدش اشاره کرد..
+هیون میتونی ببندیش؟
هیونجین رفت جلو از زیپ گرفته و آروم به بالا کشید وقتی ا.ت خواست بره که هیونجین نذاشت و دستشو گذاشت رو دستش و اونو برگردوند سمتش..
که ا.ت عصبی شد و گفت:ولم کن برم اتکلن بزنم بیاممم..
هیونجین خندید و گفت:بوی خودت دیونه کننده است چه نیاز به اتکلن؟
ا.ت با شنیدن این حرف هیونجین سرخ شد که هیونجین رفت سمت کادو ها کادوی خودشو برداشت و آورد..
کادو رو به طرف ا.ت گرفت و گفت:بازش کن!
ا.ت کادو رو از دست هیونجین گرفت و شروع کرد به بازکردن وقتی باز کردن قوطی رو برداشت و درشو باز کرد
که با چیزی که دید شوکه شد اون حلقه مورد علاقش بود اونم از مرد مورد علاقش
ا.ت که با ذوق به چشای هیونجین خیره شده بود صدای فشفشه و ترقه از بیرون نشون میداد که سال ۲۰۲۴ شروع شده..
هیونجین پوزخند زد و اینبار با عشق به ا.ت خیره شد و گفت:با من ازدواج میکنی ملکه؟
ا.ت خندید انگشترو از جعبه درآورد و به انگشتش وارد کرد اینبار رفت جلو دست هیونجینو گرفت و گفت:البته شاهزاده ام:)
The end...
تا درود دیگر بدرود..
#تک_پارتی
#هیونجین
《وقتی روزه کریسمت بهت اعتراف میکنه:)》
علامت هیونجین_ علامت ا.ت+
ویو ا.ت
اههه این قد کوتاهیم بازم باهام جهل کرده هر چقد هم میپرم نمیتونم دایره کریستال پنفش رنگمو سر درخت بذارم تا موقعی که هیونجین به ذهنم خطوط آورد..
+هیونجینننننن(کیوت داد زدی)
هیونجین که با دستای خمیری که داشت پیتزا می پخت از آشپزخونه در آمده و به ا.ت خیره شد..
_باز چیه ا.ت؟
ا.ت خودشو کیوت میکنه و میگه:میشه کمک کنی این کریستالو بزاری سر درخت؟
هیونجین میخنده و میگه:باشه بذار دستامو بشورم بیام..
ا.ت ذوق زده شروع کرد به چیدن کادو های فامیل و هیونجین دور درخت..
که هیونجین امد کریستالو از قوطی برداشت وبه بالا ترین نقطه درخت یعنی سرش بست..
ا.ت خندید و گفت:مرسی عزیز دلم..
هیونجین خندید لپتو کشید و رفت آشپزخونه تا به درست کردن پیتزا ادامه بده..
ویو ساعت ۱۱ نیم..
ا.ت که با پاشنه های بلندش از پله ها بدو بدو میومد پایین هیونجین شنید و گفت:هیی آرومم باش ا.تت هنوز ۱۰ دقیقه مونده!
ا.ت که به پایین رسیده بود بدو بدو رفت سمت هیونجین برگشت و به زیپ باز شدش اشاره کرد..
+هیون میتونی ببندیش؟
هیونجین رفت جلو از زیپ گرفته و آروم به بالا کشید وقتی ا.ت خواست بره که هیونجین نذاشت و دستشو گذاشت رو دستش و اونو برگردوند سمتش..
که ا.ت عصبی شد و گفت:ولم کن برم اتکلن بزنم بیاممم..
هیونجین خندید و گفت:بوی خودت دیونه کننده است چه نیاز به اتکلن؟
ا.ت با شنیدن این حرف هیونجین سرخ شد که هیونجین رفت سمت کادو ها کادوی خودشو برداشت و آورد..
کادو رو به طرف ا.ت گرفت و گفت:بازش کن!
ا.ت کادو رو از دست هیونجین گرفت و شروع کرد به بازکردن وقتی باز کردن قوطی رو برداشت و درشو باز کرد
که با چیزی که دید شوکه شد اون حلقه مورد علاقش بود اونم از مرد مورد علاقش
ا.ت که با ذوق به چشای هیونجین خیره شده بود صدای فشفشه و ترقه از بیرون نشون میداد که سال ۲۰۲۴ شروع شده..
هیونجین پوزخند زد و اینبار با عشق به ا.ت خیره شد و گفت:با من ازدواج میکنی ملکه؟
ا.ت خندید انگشترو از جعبه درآورد و به انگشتش وارد کرد اینبار رفت جلو دست هیونجینو گرفت و گفت:البته شاهزاده ام:)
The end...
تا درود دیگر بدرود..
۱۴.۳k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.