عنوان سناریو:یاندره
عنوان سناریو:یاندره
نسبت:دوست دارن اما تو ازشون متنفری
شخصیت ها :لوفی سابو ایس
سابو در و قفل میکنه*
لوفی از پشت بغلت میکنه و کلا هشو میزاره رو سرت
ایس تو چشمات نگاه میکنه و تو گوشت زمزمه میکنه : اوه مای گرل، اگه بخوای به فرار کردنت ادامه بدی علاوه بر دهنت ممکنه دست و پاتم ببندیم...
بعد لوفی از پشت گردنت و مارک میکنه اما آروم اینکا رو میکنه که دردت نگیره
سابو ایس و کنار میکشه آروم میاد سمتت چسب رو دهنت و میکنه و لب شو به لبت نزدیک میکنه ،بعد احساساتت دگرگون میشه زبون ها تون به هم برخورد میکنه احساس میکنی میخوای بالا بیاری زمان زیادی میگذره اما سابو دست از بوسیدنت بر نمی داره ؛بعد یه چیز گرم دستت و میگیره ( دست ایس ) لباشو به ترقوه هات نزدیک میکنه اول گازشون میگیره و بعد لیسشون میزنه (آخ من دردم گرفت بجای اون دختره🗿)اون قدر دردت میگیره که اشکت در میاد سابو بالاخره لباشو از لبات جدا میکنه ،
لوفی بخاطر اینکه ایس گریتو در آورده عصبانی میشه و تو رو ول میکنه و با ایس به دعوایی خونین میفته همون موقع تو پا میشی که فرار کنی لباستو بر میداری سریع میپوشی میخوای از پنجره ها فرار کنی کههه سابو از پشت میگیرتت (وای) پرده رو کنار میکشه و پنجره رو قفل میکنه داد میزنی ولی سابو اهمیتی نمیده بلکه هیجانش بیشتر میشه دوباره پرده رو میکشه که کسی نبینه لباساتو در میاره میندازتت رو زمین لوفی دست و پات و میبنده ایس زمزمه میکنه :بهت گفتم که اگه بخوای دوباره فرار کنی دست و پات و میبندیم *نیشخند میزنه بعد سه نفری میفتن رو سرت ..... (دیگه ادامه ندم بهتره)
درخواستی بود🌚
لایک کنین موقع نوشتنش هزار بار رفتم اون دنیا برگشتم🍷💅🏻
نسبت:دوست دارن اما تو ازشون متنفری
شخصیت ها :لوفی سابو ایس
سابو در و قفل میکنه*
لوفی از پشت بغلت میکنه و کلا هشو میزاره رو سرت
ایس تو چشمات نگاه میکنه و تو گوشت زمزمه میکنه : اوه مای گرل، اگه بخوای به فرار کردنت ادامه بدی علاوه بر دهنت ممکنه دست و پاتم ببندیم...
بعد لوفی از پشت گردنت و مارک میکنه اما آروم اینکا رو میکنه که دردت نگیره
سابو ایس و کنار میکشه آروم میاد سمتت چسب رو دهنت و میکنه و لب شو به لبت نزدیک میکنه ،بعد احساساتت دگرگون میشه زبون ها تون به هم برخورد میکنه احساس میکنی میخوای بالا بیاری زمان زیادی میگذره اما سابو دست از بوسیدنت بر نمی داره ؛بعد یه چیز گرم دستت و میگیره ( دست ایس ) لباشو به ترقوه هات نزدیک میکنه اول گازشون میگیره و بعد لیسشون میزنه (آخ من دردم گرفت بجای اون دختره🗿)اون قدر دردت میگیره که اشکت در میاد سابو بالاخره لباشو از لبات جدا میکنه ،
لوفی بخاطر اینکه ایس گریتو در آورده عصبانی میشه و تو رو ول میکنه و با ایس به دعوایی خونین میفته همون موقع تو پا میشی که فرار کنی لباستو بر میداری سریع میپوشی میخوای از پنجره ها فرار کنی کههه سابو از پشت میگیرتت (وای) پرده رو کنار میکشه و پنجره رو قفل میکنه داد میزنی ولی سابو اهمیتی نمیده بلکه هیجانش بیشتر میشه دوباره پرده رو میکشه که کسی نبینه لباساتو در میاره میندازتت رو زمین لوفی دست و پات و میبنده ایس زمزمه میکنه :بهت گفتم که اگه بخوای دوباره فرار کنی دست و پات و میبندیم *نیشخند میزنه بعد سه نفری میفتن رو سرت ..... (دیگه ادامه ندم بهتره)
درخواستی بود🌚
لایک کنین موقع نوشتنش هزار بار رفتم اون دنیا برگشتم🍷💅🏻
۲۳۲
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.