(۱۲ سال پیش)پارت۹۷
(۱۲ سال پیش)پارت۹۷
کوک
اسنپی ازم امضا خواست و منم بهش دادم و گفتم خودشو تغییر بده و انقدر هول نباشه ازم پرسید ا.ت کیه که اومده پیش ما گفتم قراره به همکاری داشته باشیم و سعی کردم چیزی نگم که یه موقع دربارش شایعه بسازن
ا.ت
رفتم داخل شرکت و اولین کشی که دیدم نامجون بود که داشت به اعضا یچیزیو توضیح میداد
نامجون:عا...سلام ا.ت شی خوشحالم میبینمت🙂
اعضا دونه دونه نیمه خم شدن و سلام کردن و منم به نشانه ی احترام خم شدم و سلام کردم
ا.ت:ممنون منم خوشحالم🙂
کوک:خب من اومدم
نامجون:کجا بودی؟
کوک:...ام....دستشویی
بخاطر من داشت دروغ میگفت که واقعا ازش ممنونم
ا.ت:خب امروز قراره چیکار کنیم؟🙂
کوک و دیدم که یه نگاه بهم کرد و یه چشمک یهویی زد و سریع روش و کرد به نامجون
کوک
اسنپی ازم امضا خواست و منم بهش دادم و گفتم خودشو تغییر بده و انقدر هول نباشه ازم پرسید ا.ت کیه که اومده پیش ما گفتم قراره به همکاری داشته باشیم و سعی کردم چیزی نگم که یه موقع دربارش شایعه بسازن
ا.ت
رفتم داخل شرکت و اولین کشی که دیدم نامجون بود که داشت به اعضا یچیزیو توضیح میداد
نامجون:عا...سلام ا.ت شی خوشحالم میبینمت🙂
اعضا دونه دونه نیمه خم شدن و سلام کردن و منم به نشانه ی احترام خم شدم و سلام کردم
ا.ت:ممنون منم خوشحالم🙂
کوک:خب من اومدم
نامجون:کجا بودی؟
کوک:...ام....دستشویی
بخاطر من داشت دروغ میگفت که واقعا ازش ممنونم
ا.ت:خب امروز قراره چیکار کنیم؟🙂
کوک و دیدم که یه نگاه بهم کرد و یه چشمک یهویی زد و سریع روش و کرد به نامجون
۴۸۶
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.