چند پارتی
وقتی مادر خونه بودی
پارت ۲
بعد تموم شدن کارش به سمت اتاقشون رفت
کریستین:پسرااا ناهار حاضره لطفا بیایین بیرون ولی به محض. باز کردن در با یه اتاقی که از...بدتر بود رو به رو شدی
کریستین:ببینم میشه لطفا اناقتون رو مرتب کنم؟
همسون از روی خجالت بله ای گفتن و رفتن ناهارشون رو که کامل خوردن نگاهی به دور بر خونه کردن که خیلی مرتب بود به سمت اتاقشون رفتن که دیدن اتاق خودشون هم مرتبه و کریستین نیست رفتم سمت اتاق خودش دیدن که تازه از حموم بیرون اومده و با حوله داره براس خودش اهنگ میخونه
توی این شرایط معمولا همه ساکتن بجز؟افریننن جئون جونگکوک پس کوک زد زیر خنده
کوک:وای دختر تو جلوی ما خیلی سر سنگین بودی چیشده؟تموم شد شارژش
همینو که گفت از طرف نامجو و بعدش جین یه پس گردنی خورد
جین:احمق مگه دختر خاله که اینجوری باهاش حرف میزنه به ما هم ربطی نداره بالاخره ما بی تی اسیم و مهمتر مردیم البته تو هنوز جوجه ای کوک دختر خیلی آروم بدون اینکه اونا متوجه شن در اتاق رو بست و از پشت قفل کرد بعد هم گفت
کریستین:لطفا ظرفاتونو توی ظرفشویی بزارین تا بشورم الانم اتاقتون مرتبه ببینم مگه کامبک ندارین؟
جبمین:تو از کجا میدونی
کریستین:خب من آرمی ام
همه پسرا به آسانی اکتفا کردن و وارد اتاقشون شدن
کوک:گفت ارمیه؟
۳ ماه بعد
اونروز تولد کریستین بود ولی از اونجایی که به اعضا نگفته بود فقط به گفتن میرم بیرون اکتفا کرد و رفت تا برای خودش کیک بگیره از اونجایی که اصلا از بیرون موندن خوشش نمیومد به خونه برگشت و بعد به اتاقش رفت در کمال تعجب خونه کاملا مرتب بود تاریخ که نگا کرد و دید گه امروز اونا اجرا داشتم پس کیکشو در آورد و جلوی تلوزیون نشست همونطور که مشغول جا به جا کردن شبکه ها بود شمع هم روی کیکش میذاشت و بالاخره وقت آرزو بود
کریستین:آرزو میکنم منم زود برم پیش مامان و بابا و شمع رو فوت کرد(ننه باباش مردن:/ )
خلاصه چند ساعت بعدش اعضا اومدن و کریستین رو دیدن که داشت چند تا قاچ (مگه قاچ مال هندونه میست؟)کیک توی هفته بشقاب میذاره
جیهوپ:کریس خبریه تولد کی بوده؟
کریس(مخفف):من
همه اعضا تک به تک بهش تبریک گفتم و اونروز خیلی به همشون خوش گذشت
جدا دیگه ایده ندارم این پارت آخرش بود خواستم روند زندگیو نشونتون بدم همین
الانم یه چند پارتی دیگه میزارم
پارت ۲
بعد تموم شدن کارش به سمت اتاقشون رفت
کریستین:پسرااا ناهار حاضره لطفا بیایین بیرون ولی به محض. باز کردن در با یه اتاقی که از...بدتر بود رو به رو شدی
کریستین:ببینم میشه لطفا اناقتون رو مرتب کنم؟
همسون از روی خجالت بله ای گفتن و رفتن ناهارشون رو که کامل خوردن نگاهی به دور بر خونه کردن که خیلی مرتب بود به سمت اتاقشون رفتن که دیدن اتاق خودشون هم مرتبه و کریستین نیست رفتم سمت اتاق خودش دیدن که تازه از حموم بیرون اومده و با حوله داره براس خودش اهنگ میخونه
توی این شرایط معمولا همه ساکتن بجز؟افریننن جئون جونگکوک پس کوک زد زیر خنده
کوک:وای دختر تو جلوی ما خیلی سر سنگین بودی چیشده؟تموم شد شارژش
همینو که گفت از طرف نامجو و بعدش جین یه پس گردنی خورد
جین:احمق مگه دختر خاله که اینجوری باهاش حرف میزنه به ما هم ربطی نداره بالاخره ما بی تی اسیم و مهمتر مردیم البته تو هنوز جوجه ای کوک دختر خیلی آروم بدون اینکه اونا متوجه شن در اتاق رو بست و از پشت قفل کرد بعد هم گفت
کریستین:لطفا ظرفاتونو توی ظرفشویی بزارین تا بشورم الانم اتاقتون مرتبه ببینم مگه کامبک ندارین؟
جبمین:تو از کجا میدونی
کریستین:خب من آرمی ام
همه پسرا به آسانی اکتفا کردن و وارد اتاقشون شدن
کوک:گفت ارمیه؟
۳ ماه بعد
اونروز تولد کریستین بود ولی از اونجایی که به اعضا نگفته بود فقط به گفتن میرم بیرون اکتفا کرد و رفت تا برای خودش کیک بگیره از اونجایی که اصلا از بیرون موندن خوشش نمیومد به خونه برگشت و بعد به اتاقش رفت در کمال تعجب خونه کاملا مرتب بود تاریخ که نگا کرد و دید گه امروز اونا اجرا داشتم پس کیکشو در آورد و جلوی تلوزیون نشست همونطور که مشغول جا به جا کردن شبکه ها بود شمع هم روی کیکش میذاشت و بالاخره وقت آرزو بود
کریستین:آرزو میکنم منم زود برم پیش مامان و بابا و شمع رو فوت کرد(ننه باباش مردن:/ )
خلاصه چند ساعت بعدش اعضا اومدن و کریستین رو دیدن که داشت چند تا قاچ (مگه قاچ مال هندونه میست؟)کیک توی هفته بشقاب میذاره
جیهوپ:کریس خبریه تولد کی بوده؟
کریس(مخفف):من
همه اعضا تک به تک بهش تبریک گفتم و اونروز خیلی به همشون خوش گذشت
جدا دیگه ایده ندارم این پارت آخرش بود خواستم روند زندگیو نشونتون بدم همین
الانم یه چند پارتی دیگه میزارم
۳.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.