عضو هشتم ۵.
ویو ات
داشتم با ته میرفتم لباس بخرم چند دست گرفتم و بعد سوار ماشین شدم رفتم خونه
کوک: سلام ات خوبی؟
ات: آره، چطور کار داشتی
کوک: گفتم که بریم بیرون
ات: نه کار دارم
کوک: اوکی
جین: ات بیا کمک تا غذا درست کنیم
ات: باشه
ویو جین
داشتم با ات گوشت و نودل درست میکردیم
جین: نگا ات تو باید گوشتا رو به این صورت ریز کنی( حالا خودتون یه چیزی تصور کنید😅)
ات: اوکی
ات داشت چاقو رو ازم بگیر که دستش به دستم خورد حس عجیبی بود
ات: حواست کجاست جین
غذا رو درست کردیم که همه اعضا رو خبر کردیم تا بیان
ویو جیمین
خب بهتره برم گوشیشو چک کنم نه جیمین این چه کاریه اون دختر خوبیه
ویو ات
ات: بچه ها میاین بازی کنیم
شوگا: چه بازیی
ات:جرعت و حقیقت
شوگا: آخه من
ات: آخه نیار، خب اول بطری بیارین
جین: بیا
ات: به جین و جیهوپ افتاد
جین: جرعت یا حقیقت
جیهوپ: حقیقت
جین: اولین نفر لیستت
جیهوپ: آرمیا( ذوق مرگگگگگگ)
ات: جیمین به من، حقیقت
جیمین: رل داری؟
ات: این چه سوالیه نه ندارم
ته: ات ل.ب.ا.ی کی تو این جمع خوشگله
ات: بیشعور، تو جیمین
ته: بسه بریم
ویو شب لباسامو پوشیدم رفتم اونجا
ته: مامان من اسمش مین و بابام اسمش کیم بدون
ات: اوکی
مین: سلام پسرم چه عجب یادی از ما کردی
کیم: سلام
ته: شما نمیان
کیم: ایشون کی باشن
ات: من دوستدخترشون هستم
مین: خوشبختم
ات: همچنین
کیم: پسرم اینجا پارتی دوره خانوادگیمون هس پس حسابی بخور
ته: نه ممنون
ات: من میرم دستشویی
ته: برو عزیزم
رفتم برم دستشویی که یه چیزی جلو دهنمو گرفت
ویو صبح
پاشدم دیدم صبحه خواستم پاشم که دستام بسته بود میخواستم جیغ بزنم که یکی جلو دهنمو گرفت
: خفه شو
بعد یه شال برداشت دهنمو بست
:تو پارتی دیدمت میخوام ازت پول در بیارم
ات: ممممممممممپ کمممممممممممممم
دهنمو باز کرد
: چی میگی
ات: تو رو خدا بزار برم
:میخوام به اعضا زنگ بزنم که پول بیارن تا آزادت کنم
دوباره دهنمو بست
: الو
نامجون: بفرمایید
: ات دست منه اگه میخواین ببینینش باید یکی از اعضاتون از بی تی اس بره
نامجون: بگو ات حرف بزنه
: بستس
نامجون: یه مو از ات کم شه من میدونم تو
ات: امممممممممممم
بقیه پارت ت کامنتا
داشتم با ته میرفتم لباس بخرم چند دست گرفتم و بعد سوار ماشین شدم رفتم خونه
کوک: سلام ات خوبی؟
ات: آره، چطور کار داشتی
کوک: گفتم که بریم بیرون
ات: نه کار دارم
کوک: اوکی
جین: ات بیا کمک تا غذا درست کنیم
ات: باشه
ویو جین
داشتم با ات گوشت و نودل درست میکردیم
جین: نگا ات تو باید گوشتا رو به این صورت ریز کنی( حالا خودتون یه چیزی تصور کنید😅)
ات: اوکی
ات داشت چاقو رو ازم بگیر که دستش به دستم خورد حس عجیبی بود
ات: حواست کجاست جین
غذا رو درست کردیم که همه اعضا رو خبر کردیم تا بیان
ویو جیمین
خب بهتره برم گوشیشو چک کنم نه جیمین این چه کاریه اون دختر خوبیه
ویو ات
ات: بچه ها میاین بازی کنیم
شوگا: چه بازیی
ات:جرعت و حقیقت
شوگا: آخه من
ات: آخه نیار، خب اول بطری بیارین
جین: بیا
ات: به جین و جیهوپ افتاد
جین: جرعت یا حقیقت
جیهوپ: حقیقت
جین: اولین نفر لیستت
جیهوپ: آرمیا( ذوق مرگگگگگگ)
ات: جیمین به من، حقیقت
جیمین: رل داری؟
ات: این چه سوالیه نه ندارم
ته: ات ل.ب.ا.ی کی تو این جمع خوشگله
ات: بیشعور، تو جیمین
ته: بسه بریم
ویو شب لباسامو پوشیدم رفتم اونجا
ته: مامان من اسمش مین و بابام اسمش کیم بدون
ات: اوکی
مین: سلام پسرم چه عجب یادی از ما کردی
کیم: سلام
ته: شما نمیان
کیم: ایشون کی باشن
ات: من دوستدخترشون هستم
مین: خوشبختم
ات: همچنین
کیم: پسرم اینجا پارتی دوره خانوادگیمون هس پس حسابی بخور
ته: نه ممنون
ات: من میرم دستشویی
ته: برو عزیزم
رفتم برم دستشویی که یه چیزی جلو دهنمو گرفت
ویو صبح
پاشدم دیدم صبحه خواستم پاشم که دستام بسته بود میخواستم جیغ بزنم که یکی جلو دهنمو گرفت
: خفه شو
بعد یه شال برداشت دهنمو بست
:تو پارتی دیدمت میخوام ازت پول در بیارم
ات: ممممممممممپ کمممممممممممممم
دهنمو باز کرد
: چی میگی
ات: تو رو خدا بزار برم
:میخوام به اعضا زنگ بزنم که پول بیارن تا آزادت کنم
دوباره دهنمو بست
: الو
نامجون: بفرمایید
: ات دست منه اگه میخواین ببینینش باید یکی از اعضاتون از بی تی اس بره
نامجون: بگو ات حرف بزنه
: بستس
نامجون: یه مو از ات کم شه من میدونم تو
ات: امممممممممممم
بقیه پارت ت کامنتا
۷.۹k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.