عشق من... فیک جونگکوک
پارت:19
+ات مجبور بودم من هیچوقت نمیخاستم تورو ترکت کنم
ات ب ی گوشه خیره بود باورش نمیشد این اتفاقات کار پدرش بودن و جونگکوک رو با جون خودش تحدید کردن
+ات ی چیزی بگو
اشکاش رو پاک کرد و گفت
-اما اون زنه و اتاق بچه این چیزا رو توجیه نمیکنه
+اون زن مریضه دختر رییس شرکتیه ک داخلش کار میکنم پدرش از من کمک خواست...
-و تو قبول کردی باهاش وارد رابطه شی و لمسش کنی و
دیگه داشت چندشم میشد
-ت..تو باهاش رابطه داری ک توی فکر بچه داشتنین...اون ا..اتاق..بچه
+اون زن حاملست
دیگه مغزم داشت اور میداد
-ا..از ت..تو....
+نه از من نیست پدر اصلی بچه بعد از اینکه فهمید داره بابا میشه رفت و اون هم حالش خیلی بد بود و چند بار هم میخاست خودکشی کنه پدرش از من خواهش کرد ک ب دخترش کمک کنم تا زمانی ک زایمان کنه و امروز هم این اتفاق افتاده بود
چطور متوجه نشده بود ک اون زن حاملست
+پدرش هم بعد از زایمانش مجبور میشه ک بستریش کنه تا حالش خوب شه
الان خیالش راحت شده بود اما هنوزم نگران بود حتما پدرش تا الان فهمیده ک اومده پیش جونگکوک
جونگکوک دستش رو گرفت و گفت:
+هیچوقت حتی فکر هم نکن ک من ی نفر دیگه رو دوست داشته باشم حتی ی ثانیه هم نشد ک از ت فکر تو بیام بیرون اینقدر دلم برای لمس کردنت تنگ شده بود ک داشتم میمردم
منو کشید توی بغلش ک بدون اختیار اشکام شروع ب ریختن کردن
-من...نمیدونی..بدون..تو..خ..خیلی..تنها بودم
+هیششش من الان پیش توهم باشه
از همدیگه جدا شدن جونگکوک صورتش رو دستاش قاب کرد و اشکاش رو پاک کرد
+وقتی پیش منی گریه کردن نداریم
سرم رو ب علامت مثبت تکون دادم
+افرین ی چیزی ازت میخام
-چی
+ی قرار دیگه کنار دریا باهم
-قرار؟
+اره قرار افتخار نمیدین خانم
-چرا حتما ولی کِی؟
+فردا شب برات لوکیشن میفرستم توی تمام اون سال هایی ک نبودی همیشه میرفتم اونجا و به تو فکر میکردم
-منم همیشه میرفتم جای همیشگی خودم و خودت
لبخندی زد اما چیزی نگفت
+راستی ات
-بله
+تو از کجا درمورد اتاق بچه میدونستی من ک بهت نگفتم
-چند شب قبل اومدم تا ب قولی ک ب پدرم دادم عمل کنم و تورو بکشم اون ب من گفت ک ت به من خیانت کردی تو ک میدونی ما با خیانت کارا چیکار میکنیم
+اوهوم
-اما وقتی گردنبندی ک بهت دادت بودم رو توی گردنت دیدم نتونستم
+خوبه ک اصلا درش نمیارم وگرنه الان مرده بودم
خندیدم
-اره خوبه...ادامه دارد
شرط:
کامنت:۱۰۰(کامنت حمایت
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
+ات مجبور بودم من هیچوقت نمیخاستم تورو ترکت کنم
ات ب ی گوشه خیره بود باورش نمیشد این اتفاقات کار پدرش بودن و جونگکوک رو با جون خودش تحدید کردن
+ات ی چیزی بگو
اشکاش رو پاک کرد و گفت
-اما اون زنه و اتاق بچه این چیزا رو توجیه نمیکنه
+اون زن مریضه دختر رییس شرکتیه ک داخلش کار میکنم پدرش از من کمک خواست...
-و تو قبول کردی باهاش وارد رابطه شی و لمسش کنی و
دیگه داشت چندشم میشد
-ت..تو باهاش رابطه داری ک توی فکر بچه داشتنین...اون ا..اتاق..بچه
+اون زن حاملست
دیگه مغزم داشت اور میداد
-ا..از ت..تو....
+نه از من نیست پدر اصلی بچه بعد از اینکه فهمید داره بابا میشه رفت و اون هم حالش خیلی بد بود و چند بار هم میخاست خودکشی کنه پدرش از من خواهش کرد ک ب دخترش کمک کنم تا زمانی ک زایمان کنه و امروز هم این اتفاق افتاده بود
چطور متوجه نشده بود ک اون زن حاملست
+پدرش هم بعد از زایمانش مجبور میشه ک بستریش کنه تا حالش خوب شه
الان خیالش راحت شده بود اما هنوزم نگران بود حتما پدرش تا الان فهمیده ک اومده پیش جونگکوک
جونگکوک دستش رو گرفت و گفت:
+هیچوقت حتی فکر هم نکن ک من ی نفر دیگه رو دوست داشته باشم حتی ی ثانیه هم نشد ک از ت فکر تو بیام بیرون اینقدر دلم برای لمس کردنت تنگ شده بود ک داشتم میمردم
منو کشید توی بغلش ک بدون اختیار اشکام شروع ب ریختن کردن
-من...نمیدونی..بدون..تو..خ..خیلی..تنها بودم
+هیششش من الان پیش توهم باشه
از همدیگه جدا شدن جونگکوک صورتش رو دستاش قاب کرد و اشکاش رو پاک کرد
+وقتی پیش منی گریه کردن نداریم
سرم رو ب علامت مثبت تکون دادم
+افرین ی چیزی ازت میخام
-چی
+ی قرار دیگه کنار دریا باهم
-قرار؟
+اره قرار افتخار نمیدین خانم
-چرا حتما ولی کِی؟
+فردا شب برات لوکیشن میفرستم توی تمام اون سال هایی ک نبودی همیشه میرفتم اونجا و به تو فکر میکردم
-منم همیشه میرفتم جای همیشگی خودم و خودت
لبخندی زد اما چیزی نگفت
+راستی ات
-بله
+تو از کجا درمورد اتاق بچه میدونستی من ک بهت نگفتم
-چند شب قبل اومدم تا ب قولی ک ب پدرم دادم عمل کنم و تورو بکشم اون ب من گفت ک ت به من خیانت کردی تو ک میدونی ما با خیانت کارا چیکار میکنیم
+اوهوم
-اما وقتی گردنبندی ک بهت دادت بودم رو توی گردنت دیدم نتونستم
+خوبه ک اصلا درش نمیارم وگرنه الان مرده بودم
خندیدم
-اره خوبه...ادامه دارد
شرط:
کامنت:۱۰۰(کامنت حمایت
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
۱۲۱.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.