پارت ۸ true love
ارت۸:
«فردا صبح»
لارا:نیلا....نیلا...نیییلااااا
نیلا:..........
لارا :عه پاشو دیگهههههههه
نیلا:..........
لارا:نیلااااااااااا
نیلا:........
لارا:نه این آدم بشو نیست
لارا رفت و یک لیوان آب سرد برداشت و ریخت روی نیلا
نیلا:پدرسگ چتهههههههههههه
لارا:ددددد پاشو دیگه ۵ دیقس دارم صدات میکنم
لارا:احمق مدرسه دیر شد
نیلا:خب چی کار کنم من میخوام بخوابم
لارا:عهههه که اینطور ... باشه پس من الان میرم به تهیونگ میگم نیلا نمیخواد ببینتت
نیلا:یبرذمبصمذبتذمص عررررررررر بریم بریمممممم
لارا:خدایااااااااااا
...................................................................................................
«دانشگاه»
نیلا: عه عه لارا لارا لارا بیا بریم تهیونگ اونجاس«هیجان زده»
لارا :باشه باباااااا صبر کنننننن
تهیونگ:سلاااام دخترا
لارا:سلام
نیلا:سلاااامممم عشقمممممم«پرید بغل تهیونگ»
جونگ کوک و لارا:ههههههههههههههه«خنده»
تهیونگ و نیلا:کوفتتتتتتتتتتتت
جونگ کوک:لارا چطوری؟
لارا:خوبم مرسی
جونگ کوک:چقدر امروز خوشگل شدی«لبخند»
لارا:ممنونم«خجالت زده»
جونگ کوک:بریم سر کلاس؟
لارا:ه..ها...هان آره...آره بریم
جونگ کوک:دو کبوتر عاشق اگه لاو ترکوندنتون تموم شد بریم سر کلاس
نیلا و تهیونگ:یااااااااااااااااا
لارا و جونگ کوک :ههههههههههههههههه
.....................................................................................................
«زنگ تفریح»
تهیونگ :بچه ها پس فردا کریسمسه
نیلا:آره راست میگی
تهیونگ:کجا بریم بنظرتون؟
نیلا:بریم پاریس؟
تهیونگ :من حرفی ندارم بچه ها نظر شما چیه؟
لارا و جونگ کوک:خوبه بریم
جونگ کوک ویو:
امروز لارا خیلی کیوت شده بود واییییییییی خداااا خیلی بامزسسسس
کی فکرش و میکرد منی که تاحالا با هیچ دختری حرف نمیزدم و اهمیت نمیدادم الان قلبم دست این فسقلیه
موهاش ریخته بود توی صورتش خیلی کیوت شده بود
لارا ویو:
داشتم خوراکی میخوردم خیلی گشنم بود. اونا داشتن حرف میزدن ولی من داشتم خوراکی میخوردم خیلی خوشمزه بود
تا اینکه یک دفعه دیدم یه دستی بطرف صورتم اومد و موهام و کنار زد.
اولش فکر کردم نیلاس اما بعد دیدم جونگ کوکه
جونگ کوک:اینجوری بهتره«لبخند»
لارا:م.مم.ممنونم«بشدت خجالت زده»
و............
«فردا صبح»
لارا:نیلا....نیلا...نیییلااااا
نیلا:..........
لارا :عه پاشو دیگهههههههه
نیلا:..........
لارا:نیلااااااااااا
نیلا:........
لارا:نه این آدم بشو نیست
لارا رفت و یک لیوان آب سرد برداشت و ریخت روی نیلا
نیلا:پدرسگ چتهههههههههههه
لارا:ددددد پاشو دیگه ۵ دیقس دارم صدات میکنم
لارا:احمق مدرسه دیر شد
نیلا:خب چی کار کنم من میخوام بخوابم
لارا:عهههه که اینطور ... باشه پس من الان میرم به تهیونگ میگم نیلا نمیخواد ببینتت
نیلا:یبرذمبصمذبتذمص عررررررررر بریم بریمممممم
لارا:خدایااااااااااا
...................................................................................................
«دانشگاه»
نیلا: عه عه لارا لارا لارا بیا بریم تهیونگ اونجاس«هیجان زده»
لارا :باشه باباااااا صبر کنننننن
تهیونگ:سلاااام دخترا
لارا:سلام
نیلا:سلاااامممم عشقمممممم«پرید بغل تهیونگ»
جونگ کوک و لارا:ههههههههههههههه«خنده»
تهیونگ و نیلا:کوفتتتتتتتتتتتت
جونگ کوک:لارا چطوری؟
لارا:خوبم مرسی
جونگ کوک:چقدر امروز خوشگل شدی«لبخند»
لارا:ممنونم«خجالت زده»
جونگ کوک:بریم سر کلاس؟
لارا:ه..ها...هان آره...آره بریم
جونگ کوک:دو کبوتر عاشق اگه لاو ترکوندنتون تموم شد بریم سر کلاس
نیلا و تهیونگ:یااااااااااااااااا
لارا و جونگ کوک :ههههههههههههههههه
.....................................................................................................
«زنگ تفریح»
تهیونگ :بچه ها پس فردا کریسمسه
نیلا:آره راست میگی
تهیونگ:کجا بریم بنظرتون؟
نیلا:بریم پاریس؟
تهیونگ :من حرفی ندارم بچه ها نظر شما چیه؟
لارا و جونگ کوک:خوبه بریم
جونگ کوک ویو:
امروز لارا خیلی کیوت شده بود واییییییییی خداااا خیلی بامزسسسس
کی فکرش و میکرد منی که تاحالا با هیچ دختری حرف نمیزدم و اهمیت نمیدادم الان قلبم دست این فسقلیه
موهاش ریخته بود توی صورتش خیلی کیوت شده بود
لارا ویو:
داشتم خوراکی میخوردم خیلی گشنم بود. اونا داشتن حرف میزدن ولی من داشتم خوراکی میخوردم خیلی خوشمزه بود
تا اینکه یک دفعه دیدم یه دستی بطرف صورتم اومد و موهام و کنار زد.
اولش فکر کردم نیلاس اما بعد دیدم جونگ کوکه
جونگ کوک:اینجوری بهتره«لبخند»
لارا:م.مم.ممنونم«بشدت خجالت زده»
و............
۵.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.