عشق در عذاب 🤙🏻🤪
عشق در عذاب 🤙🏻🤪
ویو ارشام
دیدم داره به خودش میپیچه
ارشام : چی شدههه
دایانا : پریود شدم ( با حالت درد دار )
ارشام : اها باشه من میرم ی سر بیرون برمیگردم
دایانا : اوک
رفتم مغازه کلی خرتو پرت گرفتم چون نمیدونستم از کدوم پد استفاده میکنه براش از همه نوع گرفتم
و رفتم داروخونه دارو گرفتم
وارده خونه شدم
رفتم اتاقه دایانا رو باز کردم دیدم مثله پچها اخم کرده داره فیلم میبینه وایییق دلم براش ضعف رفت ایبابا ارشام زر نزن
خوراکی و دارو هارو دادم لپ تاپمو برداشتم نشستم کنارش گفتم
کدوم لباس عروس رو میخوای
دایانا : اولی
ارشام : اوک
دایانا : مرسی
ارشام : برای چی
دایانا : برای خوراکی و دارو ها
ارشام اها کاری نکردم که ( خجالت )
ویو دایانا
شاید اونقدرم ادمه بدی نباشه
ویو ارشام
وایی چرا خجالت گرفت
ارشام : پریودت چند روزس ؟
دایانا : ۴ روزه
ارشام : اها خب دیگه شب بخیر
دایانا : شب بخیر
فردا صبح :
ویو ارشام
از خواب بلند شدم رفتم WC کار های لازم رو کردم ساعت ۹ صبح بود کت شلوار پوشیدم عطره تلخمو زدم و رفتم یرکار امروز اروین میخواد بهم چندتا از بار هاشو بفروشه ازش میخرم
ی چایی شیرین خوردم با نون و مربا رفتم
ویو دایانا
از خواب پا شدم رفتم WC کارهای لازم رو کردم صبحونه خوردم ی لباسه مرتب پوشیدم و رفتم غذا درست کنم امروز میخواستم سبزی قورمه درست کنم چون دیانا دوست داره داشتم غذا رو بهم میزدم زنگ در به صدا در اومد رفتم باز کردم که دیدم دیانا پرید بغلم
دیانا : دلم برات تنگ شده بود گاووههههه
دایانا : منم همینطور خرههه بیا تو س۴ره رو بچینیم غذا بخوریم
دیانا : ارشام خونس ؟
دایانا : نه سره کاره
دیانا : اها خب بریممم
امیدوارم خوشتون اومده باشه
بنظرتون فصله اول داستانش قشنگ بود یا این داستانش قشنگه ؟؟؟؟؟!!
ویو ارشام
دیدم داره به خودش میپیچه
ارشام : چی شدههه
دایانا : پریود شدم ( با حالت درد دار )
ارشام : اها باشه من میرم ی سر بیرون برمیگردم
دایانا : اوک
رفتم مغازه کلی خرتو پرت گرفتم چون نمیدونستم از کدوم پد استفاده میکنه براش از همه نوع گرفتم
و رفتم داروخونه دارو گرفتم
وارده خونه شدم
رفتم اتاقه دایانا رو باز کردم دیدم مثله پچها اخم کرده داره فیلم میبینه وایییق دلم براش ضعف رفت ایبابا ارشام زر نزن
خوراکی و دارو هارو دادم لپ تاپمو برداشتم نشستم کنارش گفتم
کدوم لباس عروس رو میخوای
دایانا : اولی
ارشام : اوک
دایانا : مرسی
ارشام : برای چی
دایانا : برای خوراکی و دارو ها
ارشام اها کاری نکردم که ( خجالت )
ویو دایانا
شاید اونقدرم ادمه بدی نباشه
ویو ارشام
وایی چرا خجالت گرفت
ارشام : پریودت چند روزس ؟
دایانا : ۴ روزه
ارشام : اها خب دیگه شب بخیر
دایانا : شب بخیر
فردا صبح :
ویو ارشام
از خواب بلند شدم رفتم WC کار های لازم رو کردم ساعت ۹ صبح بود کت شلوار پوشیدم عطره تلخمو زدم و رفتم یرکار امروز اروین میخواد بهم چندتا از بار هاشو بفروشه ازش میخرم
ی چایی شیرین خوردم با نون و مربا رفتم
ویو دایانا
از خواب پا شدم رفتم WC کارهای لازم رو کردم صبحونه خوردم ی لباسه مرتب پوشیدم و رفتم غذا درست کنم امروز میخواستم سبزی قورمه درست کنم چون دیانا دوست داره داشتم غذا رو بهم میزدم زنگ در به صدا در اومد رفتم باز کردم که دیدم دیانا پرید بغلم
دیانا : دلم برات تنگ شده بود گاووههههه
دایانا : منم همینطور خرههه بیا تو س۴ره رو بچینیم غذا بخوریم
دیانا : ارشام خونس ؟
دایانا : نه سره کاره
دیانا : اها خب بریممم
امیدوارم خوشتون اومده باشه
بنظرتون فصله اول داستانش قشنگ بود یا این داستانش قشنگه ؟؟؟؟؟!!
۴.۱k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.