WINNER 11
مینهو گوشه ای از سالن نشسته بود و ناچار به وراجی های دخترشریک پدرش گوش میداد
که دو نفر وسط جمعیت درحال رقص نظرش رو جلب کردند
---
احساس ناکافی بودن میکرد و سعی داشت بغضشو کنترل کنه .. چرا اون دختر همراه مینهو بود .. از اون مهم تر چرا اون حرفا رو بهش زده بود و مینهو فقط نگاه کرد؟
سعی داشت حواسشو پرت کنه و اهمیت نده که شخصی کنارش نشست ..
/افتخار آشنایی دارم؟
سرش رو بالا آورد و پسری رو دید که قبلا ندیده بود ..
موهای مشکی داشت و چشماش کشیده بودن ..
+عا .. من ؟
/ اگه مشکلی نیست .. بله
+سوآ .. جئون سوآ
اینو گفت و لبخند زد
+و شما؟
/جونگین .. یانگ جونگین
سوآ کمی سرش رو خم کرد
+خوشوقتم ..
مدتی گذشت و مشغول خوش و بش با جونگین بود که پسر مقابلش گفت
/ میتونم به رقص دعوتتون کنم ... خانمِ سوآ؟
+عام .. خب بلد نیستم
از خجالت سرش رو پایین انداخت که جونگین خندید
/کاری نداره .. یادت میدم ..
هر دو بلند شدن و وسط سالن بین بقیه جمعیت در حال رقص رفتند
جونگین دست سوآ رو گرفت و روی شونه ی خودش گذاشت
بعد کمر دختر رو گرفت و بهش نگاه کرد
/ فقط خودت رو به موسیقی بسپر
---
دو نفر وسط جمعیت درحال رقص نظرش رو جلب کردند
اون سوآ بود .. داشت با یه پسر دیگه میرقصید .. مینهو حتی اونو تا به حال ندیده بود به چهره ی سوآ که در حال خندیدن بود با حرص نگاه کرد و دستاش مشت شدن ..
چرا الان داشت حسادت میکرد وقتی خودش کسی بود که باعث ناراحتی سوآ شده بود؟ انتظار داشت سوآ بشینه و مینهو رو کنار یکی دیگه ببینه؟
میهی هنوز در حال حرف زدن بود که مینهو بدون حرفی از سر میز بلند شد و پیش پدرش رفت
: همهچی خوب پیش میره پسرم؟
- عالیه!
کنار پدرش وایساد و چند لحظه بعد گفت
-اون کیه؟
: کی؟
-اونی که با سوآست!
: .. اون پسر یکی از دوستای نزدیکمه .. جونگین .. انگار سوآ خیلی باهاش جور شده ..
مینهو سری تکون داد و اسمشو زیر لب گفت ..
نگاهی بهشون انداخت و چشمش به دست جونگین که روی کمر سوآ بود افتاد و نفس عمیقی کشید
دلش میخواست دست سوآ رو بگیره و از اون دورش کنه ولی واقعا تو موقعیتی بود که دخالت کنه؟
بهشون زل زده بود که سوآ همراه جونگین سر یکی از میزها رفتند و نشستن
تصمیم گرفت بره کنارشون و از قضیه سر در بیاره
صندلی رو کمی عقب کشید و نشست که نگاه سوآ و جونگین سمتش برگشت ...
که دو نفر وسط جمعیت درحال رقص نظرش رو جلب کردند
---
احساس ناکافی بودن میکرد و سعی داشت بغضشو کنترل کنه .. چرا اون دختر همراه مینهو بود .. از اون مهم تر چرا اون حرفا رو بهش زده بود و مینهو فقط نگاه کرد؟
سعی داشت حواسشو پرت کنه و اهمیت نده که شخصی کنارش نشست ..
/افتخار آشنایی دارم؟
سرش رو بالا آورد و پسری رو دید که قبلا ندیده بود ..
موهای مشکی داشت و چشماش کشیده بودن ..
+عا .. من ؟
/ اگه مشکلی نیست .. بله
+سوآ .. جئون سوآ
اینو گفت و لبخند زد
+و شما؟
/جونگین .. یانگ جونگین
سوآ کمی سرش رو خم کرد
+خوشوقتم ..
مدتی گذشت و مشغول خوش و بش با جونگین بود که پسر مقابلش گفت
/ میتونم به رقص دعوتتون کنم ... خانمِ سوآ؟
+عام .. خب بلد نیستم
از خجالت سرش رو پایین انداخت که جونگین خندید
/کاری نداره .. یادت میدم ..
هر دو بلند شدن و وسط سالن بین بقیه جمعیت در حال رقص رفتند
جونگین دست سوآ رو گرفت و روی شونه ی خودش گذاشت
بعد کمر دختر رو گرفت و بهش نگاه کرد
/ فقط خودت رو به موسیقی بسپر
---
دو نفر وسط جمعیت درحال رقص نظرش رو جلب کردند
اون سوآ بود .. داشت با یه پسر دیگه میرقصید .. مینهو حتی اونو تا به حال ندیده بود به چهره ی سوآ که در حال خندیدن بود با حرص نگاه کرد و دستاش مشت شدن ..
چرا الان داشت حسادت میکرد وقتی خودش کسی بود که باعث ناراحتی سوآ شده بود؟ انتظار داشت سوآ بشینه و مینهو رو کنار یکی دیگه ببینه؟
میهی هنوز در حال حرف زدن بود که مینهو بدون حرفی از سر میز بلند شد و پیش پدرش رفت
: همهچی خوب پیش میره پسرم؟
- عالیه!
کنار پدرش وایساد و چند لحظه بعد گفت
-اون کیه؟
: کی؟
-اونی که با سوآست!
: .. اون پسر یکی از دوستای نزدیکمه .. جونگین .. انگار سوآ خیلی باهاش جور شده ..
مینهو سری تکون داد و اسمشو زیر لب گفت ..
نگاهی بهشون انداخت و چشمش به دست جونگین که روی کمر سوآ بود افتاد و نفس عمیقی کشید
دلش میخواست دست سوآ رو بگیره و از اون دورش کنه ولی واقعا تو موقعیتی بود که دخالت کنه؟
بهشون زل زده بود که سوآ همراه جونگین سر یکی از میزها رفتند و نشستن
تصمیم گرفت بره کنارشون و از قضیه سر در بیاره
صندلی رو کمی عقب کشید و نشست که نگاه سوآ و جونگین سمتش برگشت ...
۴.۷k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.