عشق جالب 🐨❤
عشق جالب 🐨❤
پارت ۳
نامجون: رسیدم خونه به همه سلام دادم و رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم و رفتم تو حال گرسنم نبود پس یه سیب برداشتم و برگشتم تو اتاقم. درحالی که داشتم سیب میخوردم به فکر میکردم که تا کی میخوام با ا٫ت اینجوری پیش برم پس دلمو زدم به دریا و بهش پیام دادم که فردا بعد مدرسه همو ببینیم.
ا٫ت: رسیدم خونه لباسامو عوض کردم و یه نودل فوری درست کردم داشتم میخوردم که یه پیام برام اومد از طرف نامجون بود با خوشحالی گوشیو برداشتم
خماری 😂😂😂
پایان پارت ۳
تو یه شب ۳ پارت گذاشتم 😹
بقیش برای فردا
بااااااای
پارت ۳
نامجون: رسیدم خونه به همه سلام دادم و رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم و رفتم تو حال گرسنم نبود پس یه سیب برداشتم و برگشتم تو اتاقم. درحالی که داشتم سیب میخوردم به فکر میکردم که تا کی میخوام با ا٫ت اینجوری پیش برم پس دلمو زدم به دریا و بهش پیام دادم که فردا بعد مدرسه همو ببینیم.
ا٫ت: رسیدم خونه لباسامو عوض کردم و یه نودل فوری درست کردم داشتم میخوردم که یه پیام برام اومد از طرف نامجون بود با خوشحالی گوشیو برداشتم
خماری 😂😂😂
پایان پارت ۳
تو یه شب ۳ پارت گذاشتم 😹
بقیش برای فردا
بااااااای
۱۵.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.