فیک ستاره کوچولوی من🍷🎬پارت۵
کاترین: ج...جدی...نمی بینی؟
کوک: کاترین چی رو میگی
کاترین:ز...زیر...در...ازمایشگاه...خون...ریخته
کوک: منکه نمیبینم شاید توهم زدی
کاترین نفس نفس میزد
کاملیا: حالت خوبه؟
ملودی: اونجا چیزی نی
کاترین: چند بار پلک زد و دید چیزی نی
کوک: حالت خوبه؟
کاترین:(با گریه) میترسم
کوک: بیا بغلم چیزی نیست🫂
(بعد مدرسه)
کاترین داشت تلویزیون میدید و خوراکی میخورد ک یهو صفحه تلویزیون قرمز شد و صداهایی مثل جیغ و ناله میومد داخل تلویزیون کاترین سریع خاموشش کرد
ک یکی در زد همون موقع کاترین خیلی ترسیده بود ک...کیه؟ هیچکی جواب نداد در رو باز کرد دید هیچکس نیست! ترسیده بود و میخواست تنها نباشه زنگ زد ب کاملیا و ملودی و کوک ک بیان خونش......
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
پارت بعد ترسناک میشه😁♥
شرایط: ۱۱ لایک _۵کامنت
کوک: کاترین چی رو میگی
کاترین:ز...زیر...در...ازمایشگاه...خون...ریخته
کوک: منکه نمیبینم شاید توهم زدی
کاترین نفس نفس میزد
کاملیا: حالت خوبه؟
ملودی: اونجا چیزی نی
کاترین: چند بار پلک زد و دید چیزی نی
کوک: حالت خوبه؟
کاترین:(با گریه) میترسم
کوک: بیا بغلم چیزی نیست🫂
(بعد مدرسه)
کاترین داشت تلویزیون میدید و خوراکی میخورد ک یهو صفحه تلویزیون قرمز شد و صداهایی مثل جیغ و ناله میومد داخل تلویزیون کاترین سریع خاموشش کرد
ک یکی در زد همون موقع کاترین خیلی ترسیده بود ک...کیه؟ هیچکی جواب نداد در رو باز کرد دید هیچکس نیست! ترسیده بود و میخواست تنها نباشه زنگ زد ب کاملیا و ملودی و کوک ک بیان خونش......
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
پارت بعد ترسناک میشه😁♥
شرایط: ۱۱ لایک _۵کامنت
۴.۷k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.