رمان مافیایی من فصل ۲ عشق پایدار یا ناپایدار پارت ۱۳
______________
ویو کوک
که گوشیم زنگ خورد
کوک: الو
تهیونگ: کوک ما با بچه ها میخوایم بریم
کوک: کجا چرا بدون ما؟
تهیونگ: میخوایم بیایم خونه ی شما دیگه🤦🏻♀️ چطوری میخوای بیاید خونهی خودتون حالا خواستم بگم ۱ ساعت دیگه اونجاییم بای بای
کوک: تهیونگگگگگگگگ *بیب بیب بیب*
رفتم پایین که شنیدم
یونا: نمیتونی جورش کنی خیلی خوبههه
ا/ت: وقتی کار پیدا کردی واسه شیرینی اونو جور میکنم خوبه؟
یونا: *تا میخواست جواب بده گوشیش زنگ خورد* .. بله بفرماید....... واقعا ممنونم.... مطمعن باشید پشیمون نمیشید
*بیب بیب بیب* ا/ت جورش کن کارم جور شد
ا/ت: یعنی شانس داریا
کوک: ا/تتتتتت حاضر شو مهمون داریم بچه ها میان البته زودتر بهتر ۱ ساعت دیگه اینجان
ا/ت: تهیونگ زنگ زده گفته مگه نه
کوک: دقیقا حالا زود برو
که دیدم ا/ت دست یونا رو گرفت و بدو بدو رفتن بالا
کوک: ا/ت هواست باشههه(داد)
ا/ت: نگران نباش هواسم هست
ویو کوک
که گوشیم زنگ خورد
کوک: الو
تهیونگ: کوک ما با بچه ها میخوایم بریم
کوک: کجا چرا بدون ما؟
تهیونگ: میخوایم بیایم خونه ی شما دیگه🤦🏻♀️ چطوری میخوای بیاید خونهی خودتون حالا خواستم بگم ۱ ساعت دیگه اونجاییم بای بای
کوک: تهیونگگگگگگگگ *بیب بیب بیب*
رفتم پایین که شنیدم
یونا: نمیتونی جورش کنی خیلی خوبههه
ا/ت: وقتی کار پیدا کردی واسه شیرینی اونو جور میکنم خوبه؟
یونا: *تا میخواست جواب بده گوشیش زنگ خورد* .. بله بفرماید....... واقعا ممنونم.... مطمعن باشید پشیمون نمیشید
*بیب بیب بیب* ا/ت جورش کن کارم جور شد
ا/ت: یعنی شانس داریا
کوک: ا/تتتتتت حاضر شو مهمون داریم بچه ها میان البته زودتر بهتر ۱ ساعت دیگه اینجان
ا/ت: تهیونگ زنگ زده گفته مگه نه
کوک: دقیقا حالا زود برو
که دیدم ا/ت دست یونا رو گرفت و بدو بدو رفتن بالا
کوک: ا/ت هواست باشههه(داد)
ا/ت: نگران نباش هواسم هست
۱۵.۴k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.