درخواستی
کوک: جئون لونا..همین الان میای اینجا...( داد آروم)
لونا: بله بابا..
کوک: معلمت زنگ زده و گفته تو زنگ ریاضی ۱۰ گرفتی و تو هم چیزی به ما نگفتی
لونا: ببخشید بابایی..آخه من میخونم فقط موقع امتحان استرس میگیرم و همچی یادم میره..ببخشید
کوک: (راستش من همیشه میدونستم که لونا ریاضی دوست داره و همش مسئله حل میکنه...نمیدونم چرا اینطوری شد..احتمالا معلم باهاش مشکل داره)...خب چرا به من نگفتی ( داد)... ( با دادی که زدم از شدت ترس پرید که..)
لونا: (مامان خونه نبود من و بابا بودیم..بابا داشت دعوام میکرد که با دادی که زد ترسید و بغضم ترکید و گریمگرفت) سرم داد نزن( گریه)
کوک:( تا دیدم گریه میکنه بغلش کردم)..ببخشید بابایی من نباید سرت داد میزدم..منو میبخشی
لونا: اهوم
**
کوک:( مدیر مدرسه لونا بهم زنگ زد)..
مدیر: آقای جئون سلام..خواستم بگم که لونا در ریاضی بیست گرفته ولی معلم به دلیل اینکه از بچتون بدش میومد نمره کم کردن...من از طرف ایشون معذرت میخوام..عصربخیر و راستی بگم خانم ا/ت جایگزین معلم ریاضی شده
کوک: مرسی....لونااا تو بیست گرفتی!
لونا: چی؟..
کوک: از این به بعدم مامان معلمته
لونا: واقعا
کوک: ارهه..( بغلش کردم).. ببخشید من نباید سرت داد میزدم
لونا: بابا..عیبی نداره
پایان
لونا: بله بابا..
کوک: معلمت زنگ زده و گفته تو زنگ ریاضی ۱۰ گرفتی و تو هم چیزی به ما نگفتی
لونا: ببخشید بابایی..آخه من میخونم فقط موقع امتحان استرس میگیرم و همچی یادم میره..ببخشید
کوک: (راستش من همیشه میدونستم که لونا ریاضی دوست داره و همش مسئله حل میکنه...نمیدونم چرا اینطوری شد..احتمالا معلم باهاش مشکل داره)...خب چرا به من نگفتی ( داد)... ( با دادی که زدم از شدت ترس پرید که..)
لونا: (مامان خونه نبود من و بابا بودیم..بابا داشت دعوام میکرد که با دادی که زد ترسید و بغضم ترکید و گریمگرفت) سرم داد نزن( گریه)
کوک:( تا دیدم گریه میکنه بغلش کردم)..ببخشید بابایی من نباید سرت داد میزدم..منو میبخشی
لونا: اهوم
**
کوک:( مدیر مدرسه لونا بهم زنگ زد)..
مدیر: آقای جئون سلام..خواستم بگم که لونا در ریاضی بیست گرفته ولی معلم به دلیل اینکه از بچتون بدش میومد نمره کم کردن...من از طرف ایشون معذرت میخوام..عصربخیر و راستی بگم خانم ا/ت جایگزین معلم ریاضی شده
کوک: مرسی....لونااا تو بیست گرفتی!
لونا: چی؟..
کوک: از این به بعدم مامان معلمته
لونا: واقعا
کوک: ارهه..( بغلش کردم).. ببخشید من نباید سرت داد میزدم
لونا: بابا..عیبی نداره
پایان
۱۰.۵k
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.