p23
ج:چطور یعنی به من چه بگو بیینم چطه(خدا میداند چشه...ها؟چخه😐 چرا نگام میکنی😐)
ج:ته ته قطع نکنننن...اههه پسره...اوف
ب:......
ج:برم به سرویس
ب:
جیسا هیچ به پشتشم نگا نکرد و رفت سرویس منم تو صکه بودم یعنی الات ته باهاش بد رفتازی کرد یعنی باهمنیستن یا ته دلگیره؟دارم دیوونه میشمممممم
اوففففف حتما حال ته خرابه بزا منم یه تماسی بگیرم
ب:بردار دیگه... اوف
ته:بندایا؟(با صدای گرفته)
ب:تهیونگ حالت خوبه؟
ته:اره(سرفه)
ب:منمطمئن نیستما
ته:نه باش
ب:نیستم
ته:گفتمباش دیگه(سرفه)
ب:الان تو کجایی
ته:چطور
ب:بگو لطفا
ته:تویه خونه خودمم
ب:کی بهت میرسه
ته:حالم وخیمنیس (فین فین)من دارم فقط استراحت میکنم
ب:خیلی لجبازی
ته:از تو ارث بردم
ب:(خنده)مسخره
ته:(لبخند)
ب:باشه دیگه به خودت بزس به اجوما میزنگم میگم که بیاد پیشت
ته:نمیخواد
ب:میخواد تهیونگی ...خدافظ عزیزم(قطع کرد)
ب،ته:عزیزم؟😳
ب:من من عزیزم گفتممممم نههههه خدااااا منو با خاک یکسان کنننن
ته:بهم عزیزم گف...یعنی حسی داره برام؟نکنه حسم تک طرفه نیس اوففف...
ته:
دراز کشیده بودم که جنک زنگ زد
ته:چیه
ج:ارباب نقشتون داره خوب پیش میره خواستم بگم بیاین و خودتون یه نگاهی بندازین
ته:باشه دارم میام
ته:حتما حال پدرش خوب نیس (پدر بندایا)
ته:حرو.م.زا.د.ه ههه اخرش... میمیری
ته:رفتم به ادرسه سم رو حل کرده بودن فقط مونده اون رو به لی بخورونم بعدش ...کارام راحته
ته:باشه دیگه جنک من میرم خونه
ج:خدافظ
ته:
رفتم خونه ولی سرم و کلا بدنم وضعش خراب بود انگار داشتم میردم سست بودم همیجوری تا ساعت ۱ شب حالم وخیمبود که بندایا زنگ زد
ب:تهیونگ حالت خوب نیس نه؟
تهیونگ:از از کجا میدونی
ب:جرا احوما نیومده پس
ت:نمیدونم(عرق)
ب:
ساعت ۱ شب بود هنوز نتونسته بودم بخوابم فکرم درگیر ته بود حتما حالش خوب نیس زنگ زدم براش حالش خیلی خراب بود نمیتونستم بزارم اونطوری بمونه گوشی رو قطع کردمو رفتمپیش راننده سرویسمون
راننده:دخترم چرا هنوز نخوابیدی
ب:اقا...میشه منو زود برسونین خونه
ر:نمیشه دخترم مدیرتون تکه پارممیکنه
ب:تروخدا حال خانوادمخوب نیس
ر:تو بری خوب میشن اخه
ب:اونیکه دارم ازش میگم...هیچکی رو نداره حالش خرابه لطفا منو برسون
راننده:نه نمیتونم متاسفم
ب:
راننده اینو گفت و رفت داخل اتوبوس خوابید خیلی بیشرفه.. دستام رو گذاشتم رو سرم و مشستم زمین
ب:تههههههه اوفففف نهههه(گریه)
ب:یعنی میتونم تا خونه راه برم؟
کوک:نمیتونی
ب:
برگشتم پشتم دیدمکوک دقیقا تو یه سانت صورتمنشسته زمین
کوک:میتونم برسونمت
(بقیه رو هممیزارم)
ج:ته ته قطع نکنننن...اههه پسره...اوف
ب:......
ج:برم به سرویس
ب:
جیسا هیچ به پشتشم نگا نکرد و رفت سرویس منم تو صکه بودم یعنی الات ته باهاش بد رفتازی کرد یعنی باهمنیستن یا ته دلگیره؟دارم دیوونه میشمممممم
اوففففف حتما حال ته خرابه بزا منم یه تماسی بگیرم
ب:بردار دیگه... اوف
ته:بندایا؟(با صدای گرفته)
ب:تهیونگ حالت خوبه؟
ته:اره(سرفه)
ب:منمطمئن نیستما
ته:نه باش
ب:نیستم
ته:گفتمباش دیگه(سرفه)
ب:الان تو کجایی
ته:چطور
ب:بگو لطفا
ته:تویه خونه خودمم
ب:کی بهت میرسه
ته:حالم وخیمنیس (فین فین)من دارم فقط استراحت میکنم
ب:خیلی لجبازی
ته:از تو ارث بردم
ب:(خنده)مسخره
ته:(لبخند)
ب:باشه دیگه به خودت بزس به اجوما میزنگم میگم که بیاد پیشت
ته:نمیخواد
ب:میخواد تهیونگی ...خدافظ عزیزم(قطع کرد)
ب،ته:عزیزم؟😳
ب:من من عزیزم گفتممممم نههههه خدااااا منو با خاک یکسان کنننن
ته:بهم عزیزم گف...یعنی حسی داره برام؟نکنه حسم تک طرفه نیس اوففف...
ته:
دراز کشیده بودم که جنک زنگ زد
ته:چیه
ج:ارباب نقشتون داره خوب پیش میره خواستم بگم بیاین و خودتون یه نگاهی بندازین
ته:باشه دارم میام
ته:حتما حال پدرش خوب نیس (پدر بندایا)
ته:حرو.م.زا.د.ه ههه اخرش... میمیری
ته:رفتم به ادرسه سم رو حل کرده بودن فقط مونده اون رو به لی بخورونم بعدش ...کارام راحته
ته:باشه دیگه جنک من میرم خونه
ج:خدافظ
ته:
رفتم خونه ولی سرم و کلا بدنم وضعش خراب بود انگار داشتم میردم سست بودم همیجوری تا ساعت ۱ شب حالم وخیمبود که بندایا زنگ زد
ب:تهیونگ حالت خوب نیس نه؟
تهیونگ:از از کجا میدونی
ب:جرا احوما نیومده پس
ت:نمیدونم(عرق)
ب:
ساعت ۱ شب بود هنوز نتونسته بودم بخوابم فکرم درگیر ته بود حتما حالش خوب نیس زنگ زدم براش حالش خیلی خراب بود نمیتونستم بزارم اونطوری بمونه گوشی رو قطع کردمو رفتمپیش راننده سرویسمون
راننده:دخترم چرا هنوز نخوابیدی
ب:اقا...میشه منو زود برسونین خونه
ر:نمیشه دخترم مدیرتون تکه پارممیکنه
ب:تروخدا حال خانوادمخوب نیس
ر:تو بری خوب میشن اخه
ب:اونیکه دارم ازش میگم...هیچکی رو نداره حالش خرابه لطفا منو برسون
راننده:نه نمیتونم متاسفم
ب:
راننده اینو گفت و رفت داخل اتوبوس خوابید خیلی بیشرفه.. دستام رو گذاشتم رو سرم و مشستم زمین
ب:تههههههه اوفففف نهههه(گریه)
ب:یعنی میتونم تا خونه راه برم؟
کوک:نمیتونی
ب:
برگشتم پشتم دیدمکوک دقیقا تو یه سانت صورتمنشسته زمین
کوک:میتونم برسونمت
(بقیه رو هممیزارم)
۱۷.۴k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.