وقتی مست میای خونه ........
وقتی مست میای خونه ........
.
اروم رمز در رو زدی و وارد خونه شدی
و طبق معمول همیشه یه سمت اتاق خواب خودت و بونگی رفتی و در رو باز کردی و با قیافه غرق در خواب بونگی مواجه شدی و به سمتش رفتی ولی انقدر مست بودی که حتی نمی تونستی درست راه بری و اشتباهن افتادی روش
یونگی: اهه....
یونگی : ایی بیا پایین خیلی سنگینی
ا/ت : نمی خوام دلم می خواد ضربان قلبت رو بشنوم
یونگی : یااا خب می تونی فقط سرت رو بزاری روی سینم
ا/ت : نه نمی خوام
یونگی : اخ خدا می چیکار کنم از دست تو.......
ا/ت : چرا قلبت انقدر تند می زنه؟
ا/ت : چون من اینجام ؟
یونگی : نه خیرم چون یه خانم ترسناک نزدیکه که خفم کنه
ا/ت : یااااا
و چونت رو توی سینت فرو کردی
یونگی : یا نکن درد داره
یونگی : الان من چیکار کنن که از روم بلند بشی؟
اروم بهش نگا کردی و لبخندی زدی و لباتو غنچه کردی و گفتی
ا/ت : بوس می خوام
یونگی : یا دفعه دیگه اینجوری کنی لباتو میکنما
و بوسه سطحی روی لبات زد
ا/ت : یا این جوری نمی خوام
یونگی : پس چطوری؟
ا/ت :طولانی
پوزخندی زد و لباشو روی لب هات گذاشت
.
یونگی : بیا حالا بلند میشی
و سرت رو به معنی نه تکون دادی و دوباره سرت رو دراز دادی روی سینش
یونگی : یا خیلی جر زنی
ا/ت : اگه بقلم کنی میام پایین
یونگی : خب اینو زود تر می گفتی
و کنارش روز تخت دراز کشیدی و اون هم تو رو توی بقلش گرفت
ا/ت : لطفا هیچ وقت دست از تپیدن بر ندار .......
.
.
.
میدونم خیلی بد شد نیاز به گفتن نیست
احتمالا تا چند ساعت دیگه بقیه درخواستیا رو هم بزارم
.
اروم رمز در رو زدی و وارد خونه شدی
و طبق معمول همیشه یه سمت اتاق خواب خودت و بونگی رفتی و در رو باز کردی و با قیافه غرق در خواب بونگی مواجه شدی و به سمتش رفتی ولی انقدر مست بودی که حتی نمی تونستی درست راه بری و اشتباهن افتادی روش
یونگی: اهه....
یونگی : ایی بیا پایین خیلی سنگینی
ا/ت : نمی خوام دلم می خواد ضربان قلبت رو بشنوم
یونگی : یااا خب می تونی فقط سرت رو بزاری روی سینم
ا/ت : نه نمی خوام
یونگی : اخ خدا می چیکار کنم از دست تو.......
ا/ت : چرا قلبت انقدر تند می زنه؟
ا/ت : چون من اینجام ؟
یونگی : نه خیرم چون یه خانم ترسناک نزدیکه که خفم کنه
ا/ت : یااااا
و چونت رو توی سینت فرو کردی
یونگی : یا نکن درد داره
یونگی : الان من چیکار کنن که از روم بلند بشی؟
اروم بهش نگا کردی و لبخندی زدی و لباتو غنچه کردی و گفتی
ا/ت : بوس می خوام
یونگی : یا دفعه دیگه اینجوری کنی لباتو میکنما
و بوسه سطحی روی لبات زد
ا/ت : یا این جوری نمی خوام
یونگی : پس چطوری؟
ا/ت :طولانی
پوزخندی زد و لباشو روی لب هات گذاشت
.
یونگی : بیا حالا بلند میشی
و سرت رو به معنی نه تکون دادی و دوباره سرت رو دراز دادی روی سینش
یونگی : یا خیلی جر زنی
ا/ت : اگه بقلم کنی میام پایین
یونگی : خب اینو زود تر می گفتی
و کنارش روز تخت دراز کشیدی و اون هم تو رو توی بقلش گرفت
ا/ت : لطفا هیچ وقت دست از تپیدن بر ندار .......
.
.
.
میدونم خیلی بد شد نیاز به گفتن نیست
احتمالا تا چند ساعت دیگه بقیه درخواستیا رو هم بزارم
۵۶.۸k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.