p17 پارت قبلی رو ندونسته دوبار نوشتم🤣🤌خدایا شفا بده😑
کوک:حتما ازم قهره...اه بابا به درک زنگ زدم به جیمین و شوگا و هوپگفتمبریمبار تو بار اونقدر خورده بودم که تو خودم نبودم شوگا و جیمین و هوپ منو بردن خونه از زبان:زیا خوابیده بودم و از خواب بلند شدم دیدم کوک نیس خدایاشکرت رفتم دسشویی و اومدم دیدم کوک رو تخته و رنگش پریده زیا:خوبی؟ کوک:به تو چه فرقی میکنه شلغم؟ زیا:اه ...کوک حرف بزن کوک:خوردم زیا:مستی؟یا خدا پسره بیتدبیت و شلغم .همینطوری که فحش میدادم از دستام گرفت و منو زیرش کرد کوک:ببین منو ازت متنفرم زیا:منم ازت متنفرم کوک:خوبه که کوک لبامو بوسید(بچم مثل خودم فازش خرابه) زیا:خیلی بد منو گرفته بود هممیبوسید هم شکمم رو ماساژ میداد کوک:متاسفم برا عصر زیا:هیچ وقت از یادم نمیره مستر کوک کوک:متاسفم زیا:به درک کوک یه نیشخند زد و خواست دوباره ببوسه که لینو اومد تو کوک:خوب شد اومدی بیا اینجا زیا :کوک لینو:چیمیگی کوک:(کوک میره یقه لینو رو میگیره )تویه عوضی چور میتونی جرئت کنی به زنه من نزدیک بشی لینو: کوککک تو دوسش نداری اونم دوست نداره فقط برا ۶ ماه این ازدواج چرا نمیفهمی من دوسش دارمممم کوک:از کجا میدونی ۶ ماه بهت کی گفتهههههه لینو:خدمتکار کوک:اون از کجا میدونههه علم غیب دارهههههه بابا گفته من نوه بیارم تو میگی ۶ ماه هه مسخرس تا اخر عمر این همیشه رو یقمه فهمیدیییی زیا:من درک میکنم دعوا رو ولی من نمیخوام بچم از کوک باشه😑(از خداتم باشه ایشش) منم دوسش ندارم ولی چرا هی میخواد منو ببوسه؟مرض داره یا مریض چیزی هست
ممنونمممممم برا حمایتا دوستون دارم
شرطا
کامنت:۶تا
لایک:۱۴ تا
فعلااا
ممنونمممممم برا حمایتا دوستون دارم
شرطا
کامنت:۶تا
لایک:۱۴ تا
فعلااا
۴۵.۳k
۱۴ آذر ۱۴۰۱