تک پارتی جونگکوک
تک پارتی جونگکوک
سه روز... سه روز میگذشت از قهرتون
حتی بهت نگاهم نمیکرد...
شک کردی که هنوزم دوست داره یا نه
ساعت 10 شب بود
هنوز نیومده بود خونه
رو کاناپه نشسته بودی و منتظر بودی بیاد..
چشاتو به در دوخته بودی
تو فکر بودی.. ولی صدای باز شدن در اومد ..
به خودت اومدی دیدی داره میره سمت اتاقتون
سریع پا شدی رفتی دنبالش
همینجوری دنبالش میرفتی و صداش میکردی.. ولی نه..
جوابی نمیشنیدی ازش
-جونگکوکا.. نمیخوای جواب بدی؟
-جونگکوکاا ببخشیدد
-جونگکوکاااا
برگشت سمتت... به چشمای خسته و عصبیش زل زدی
میدونستی ارامش قبل طوفاته
چیه چی میگی؟؟
-جونگکوکا ببخشید خب.. نمیدونستم ناراحت میشی..
دعواتون سر چی بود؟ سر اینکه بهش گفتی دوسش نداری. .. ولی نمیدونست که داشتی باهاش شوخی میکردی..
منظوری نداشتی برعکس خیلیم دوسش داشتی
برو پیش کسی که دوسش داری... نزدیک من نیا
رفت تو اتاق
پشت سرش تو هم وارد اتاق شدی
چشماش بسته بود و رو تخت دراز کشیده بود
.
-جونگکوکا ببخشید.. داشتم باهات شوخی میکردم..
اروم نزدیکش شدی
مگه نگفتم نزدیک من نیاا؟؟؟ (داد)
سرتو پایین انداختی...
نمیدونستی انقد روش تاثیر میذاره..
خواستی بری که
صب کن...
سر جات وایسادی ولی نگاش نکردی
اروم نزدیکت شد
سرت هنوزم پایین بود
ببخشید.. فکنم یکم زیاده روی کرده بودم... یکم زیادی بزرگش کردم..
.
خواست بغلت کنه ولی کنار کشیدی
-...
از دستم ناراحتی؟
-...
نمیخوای جواب بدی؟
-...
چشاتو اروم بستی ولی یهو حس کردی رو هوایی
-هیی منو بذار زمیننن
انداختت رو تخت
.
دارم اشتی میکنم.. به روش خودم..
بولیزشو در اورد
به ایت پکاش نگاه کردی نتونستی نگاه تو بدزدی...
اروم لبتو گاز گرفتی.
.
اومد روت و لباشو کوبوند رو لبات
محکم مک میزد جوری که انگار به لبات تشنه بود
لباستو زد بالا اروم سینتو فشار داد
ناله هات تو دهنش خفه میشد
-جونگکوک... بس.. کنن
جونگکوک؟ الان اسمم یچیز دیگست
-.. ددی.. بس کنن.. لطفاا
عوم خوشم نیومد
لباساشو در اورد و لباسای تورو هم جر داد...
بی وقفه دیکشو واردت کرد و تند تند تلمبه زد
-عاحح... اروم ترر
هیشش.. اهه
سرعتشو تند تر کرد..
بعد 10 دیقه کام کردین
اروم کنارت دراز کشید
خیلی دوست دارم
-منم
.
.
و پایانن
.
ببخشید زیاد اسماتش نکردم🌚🖤🤍
سه روز... سه روز میگذشت از قهرتون
حتی بهت نگاهم نمیکرد...
شک کردی که هنوزم دوست داره یا نه
ساعت 10 شب بود
هنوز نیومده بود خونه
رو کاناپه نشسته بودی و منتظر بودی بیاد..
چشاتو به در دوخته بودی
تو فکر بودی.. ولی صدای باز شدن در اومد ..
به خودت اومدی دیدی داره میره سمت اتاقتون
سریع پا شدی رفتی دنبالش
همینجوری دنبالش میرفتی و صداش میکردی.. ولی نه..
جوابی نمیشنیدی ازش
-جونگکوکا.. نمیخوای جواب بدی؟
-جونگکوکاا ببخشیدد
-جونگکوکاااا
برگشت سمتت... به چشمای خسته و عصبیش زل زدی
میدونستی ارامش قبل طوفاته
چیه چی میگی؟؟
-جونگکوکا ببخشید خب.. نمیدونستم ناراحت میشی..
دعواتون سر چی بود؟ سر اینکه بهش گفتی دوسش نداری. .. ولی نمیدونست که داشتی باهاش شوخی میکردی..
منظوری نداشتی برعکس خیلیم دوسش داشتی
برو پیش کسی که دوسش داری... نزدیک من نیا
رفت تو اتاق
پشت سرش تو هم وارد اتاق شدی
چشماش بسته بود و رو تخت دراز کشیده بود
.
-جونگکوکا ببخشید.. داشتم باهات شوخی میکردم..
اروم نزدیکش شدی
مگه نگفتم نزدیک من نیاا؟؟؟ (داد)
سرتو پایین انداختی...
نمیدونستی انقد روش تاثیر میذاره..
خواستی بری که
صب کن...
سر جات وایسادی ولی نگاش نکردی
اروم نزدیکت شد
سرت هنوزم پایین بود
ببخشید.. فکنم یکم زیاده روی کرده بودم... یکم زیادی بزرگش کردم..
.
خواست بغلت کنه ولی کنار کشیدی
-...
از دستم ناراحتی؟
-...
نمیخوای جواب بدی؟
-...
چشاتو اروم بستی ولی یهو حس کردی رو هوایی
-هیی منو بذار زمیننن
انداختت رو تخت
.
دارم اشتی میکنم.. به روش خودم..
بولیزشو در اورد
به ایت پکاش نگاه کردی نتونستی نگاه تو بدزدی...
اروم لبتو گاز گرفتی.
.
اومد روت و لباشو کوبوند رو لبات
محکم مک میزد جوری که انگار به لبات تشنه بود
لباستو زد بالا اروم سینتو فشار داد
ناله هات تو دهنش خفه میشد
-جونگکوک... بس.. کنن
جونگکوک؟ الان اسمم یچیز دیگست
-.. ددی.. بس کنن.. لطفاا
عوم خوشم نیومد
لباساشو در اورد و لباسای تورو هم جر داد...
بی وقفه دیکشو واردت کرد و تند تند تلمبه زد
-عاحح... اروم ترر
هیشش.. اهه
سرعتشو تند تر کرد..
بعد 10 دیقه کام کردین
اروم کنارت دراز کشید
خیلی دوست دارم
-منم
.
.
و پایانن
.
ببخشید زیاد اسماتش نکردم🌚🖤🤍
۲.۴k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.