My lost star p2

My lost star p2
هانا:*روبه شینی و جانا و آنا*شما ستا فردا صبح با هواپیمای ساعت ۵ به ژاپن میرید برای یه معامله ی اسلحه برای مقرمون توی ژاپن
جانا:جانمممم؟!؟؟؟؟؟؟ما بریم ژاپنننننن!!!!!!؟
آنا*اندر ذهن: یعنی میتونم اونجا درمورد گذشته ی هانا بفهمم؟؟؟؟*
شینی:خودت نمیخوای بیای؟؟مطمئنی؟
هانا:آره،منم یه هفته بعد میام برای تعطیلات
شینی:باشه...آنا جانا برید وسایلی که نیاز دارید رو جم کنید فقط وسایل ضروری اونجا به اندازه‌ی کافی وسیله دارید
آنا ما که تا حالا اونجا نیومدیم!
جانا همه خواهر بزرگتر دارن منم خواهر بزرگتر بابا خنگه وسایلمونو آمده کردن
شینی میشه گفت ما پولشو میدیم خودتون میرید چیزایی که دوست دارید برا اتاقتونو میخرید
آنا اینجوری که خیلی خوبه
--------------------------------------------------------
سلام بر فسیل های گرامی(مغز:یه سوال وقتی کسی فیکتو نمیخونه و کامنت نمیزاره به کدوم فسیلا سلام میکنی؟؟من:همون کار بلدی که خودم باشم!مغز: بله متوجهم-ــ- من:بله بله...)
کامنت و لایک فراموش نشوددددد (آبجی وی درحال دیدن فروزنه کریستوف:هویج اسون فراموش نشودددد)