پارت ۳۰
ویو جیمین
از اون موقع تا الان خیلی چیزا عوض شده و من فقط برای اینکه یونگی رو فراموش نکنم دارم از گربه ها محافظت میکنم چون... چون گربه ها منو یاد یونگی میندازن
£چرا بغض کردی؟
~هیچی سم فقط یاد یونگی افتادم
£بازم اون عوضی... میشه بهش فکر نکنی
~ولی اون منو دوست داشت
£همه همینو میگن
~اصن حال ندارم باهات بحث کنم
ویو یونگی
بعد از چند وقت به کره رسیدیم
راستش از اونجایی که کاری تو کره نداشتم و این اخرین پروژم بود خیلی خوش حال بودم
زنگ زدم به جیمین ولی کسی جواب نداد
رفتم و تا چند روز درگیر پروژم بودم
فلش بک به ۵ روز بعد
+کای مایکی حالش خوب نیست
_اوکی میبرمش دامپزشکی
+نه لازم نیست خودم میبرمش
رفتم دامپزشکی ولی... ولی با چیزی که دیدم کپ کردم و کاملا پشمام ریخت
اون.... اون جیمین بود
چند لحظه به خودم اومدمو قایم شدم
نمیدونم چرا ولی امیدوار بودم منو نبینه
به نظر میاد که دوست دختر داره.....
از اون موقع تا الان خیلی چیزا عوض شده و من فقط برای اینکه یونگی رو فراموش نکنم دارم از گربه ها محافظت میکنم چون... چون گربه ها منو یاد یونگی میندازن
£چرا بغض کردی؟
~هیچی سم فقط یاد یونگی افتادم
£بازم اون عوضی... میشه بهش فکر نکنی
~ولی اون منو دوست داشت
£همه همینو میگن
~اصن حال ندارم باهات بحث کنم
ویو یونگی
بعد از چند وقت به کره رسیدیم
راستش از اونجایی که کاری تو کره نداشتم و این اخرین پروژم بود خیلی خوش حال بودم
زنگ زدم به جیمین ولی کسی جواب نداد
رفتم و تا چند روز درگیر پروژم بودم
فلش بک به ۵ روز بعد
+کای مایکی حالش خوب نیست
_اوکی میبرمش دامپزشکی
+نه لازم نیست خودم میبرمش
رفتم دامپزشکی ولی... ولی با چیزی که دیدم کپ کردم و کاملا پشمام ریخت
اون.... اون جیمین بود
چند لحظه به خودم اومدمو قایم شدم
نمیدونم چرا ولی امیدوار بودم منو نبینه
به نظر میاد که دوست دختر داره.....
۴.۴k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.