عشق سخت پارت ۱۳
نویسنده: خب اینا خرید لباس برای مهمونی رو انجام دادن و شب شده و اینا هم آماده داشتن میرفتم مهمونی
فلش بک به مهمونی
رفتیم سر یه میز ، بعد چند مین یه موزیک بخش شد که فلیکس گفت
فلیکس: افتخار رقص میدید بانو
سارینا: البته
میخواستن به رقصن که یکی مانع شد
یونجون: فلیکس نمیخوای بزاری با زن دادتشم آشنا بشم
فلیکس: مردتیکه حق نداری نزدیکش بشی
یونجون: نمی تونی مانع بشی
......
یونجون: بانو افتخار رقص میدید
سارینا: البته
خب این دوتا داشتن میرقصیدن که سارینا متوجه یه چیزی شد
به نظرتون متوجه چی شد؟؟؟؟
فلش بک به مهمونی
رفتیم سر یه میز ، بعد چند مین یه موزیک بخش شد که فلیکس گفت
فلیکس: افتخار رقص میدید بانو
سارینا: البته
میخواستن به رقصن که یکی مانع شد
یونجون: فلیکس نمیخوای بزاری با زن دادتشم آشنا بشم
فلیکس: مردتیکه حق نداری نزدیکش بشی
یونجون: نمی تونی مانع بشی
......
یونجون: بانو افتخار رقص میدید
سارینا: البته
خب این دوتا داشتن میرقصیدن که سارینا متوجه یه چیزی شد
به نظرتون متوجه چی شد؟؟؟؟
۴.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.