رمان مطمئنی p2 :

رمان مطمئنی p2 :

(پرش زمانی به فردا صبح)

اوه شیبال ساعت...دیرم شد.
_اومااااا
+چیه‌،وای‌خدای من دیرت شد اصلا حواسم نبود خب زود آماده شو
(آماده شد)
_مامان گرسنمه
+ولی وقت نداری برو مدرسه امروز رو به جوری بگزرون
_اوه باشه بای
+بای موفق باشی
(رسید مدرسه)

جایون+انیو
یونا+درود
_سلام خوبید؟؟
جایون+ممنون تو چطوری؟
_منم خوبم خوشبختم
جایون+همچنین
_بچه ها نمیاید؟ استاد اومد
یونا+اوکی تو برو الان میایم
(وارد کلاس شد)
ویو اون وو :

وای خدای من این،این دیگه کیه
کانگ+هی پسر کراش زدی؟
_چی میگی بابا معلومه که نه
کانگ+ولی قیافت اینو نمیگه
_تابلوعه؟
کانگ+اوم

استاد-همگی ساکت

این جلسه تموم شد

کانگ+خب اگه گراش زدی برو بهش بگو
_زشته بابا هنوز روز دوم مدرسس بزار کمی بگذره
کانگ+تو نگی یکی دیگه میگه از من گفتن بود
_نه😒
کانگ+باشه

ویو یوری:

_اوه خدایا خیلی خسته شدم ، هی شماها چرا می‌خندید(یه‌ریز‌خنده)
یونا+پسره رو ندیدی مگه؟
_چی؟
جایون+بابا اون وو رو میگه کراش همه دخترا تو روز اول (صداشو خبرنگاری کرد بعد زدن زیر خنده)
یونا+فک کنم عاشق شده
_خب این چه ربطی به من داره؟
یونا+اوفففف یوری اوسکلی چیزی هستی؟ موقعی وارد کلاس شدی ماتش برد
_خب این یعنی رو من کراش زد؟ سه بار (زد زیر خنده)
جایون+اگه کراش نزد چرا از اول جلسه تا آخر جلسه به تو زل زده بود؟
_اوفففف بچه ها هیچ کس تو روز اول دوم کراش نمیزنه
یونا+ولی اون زد😂
_اوففف استاد اومد دیگه ساکت

ویو اون وو :

(تو ذهنش:)
یعنی برم بهش بگم خیلی زوده بابا سوسول بازیه بزار یکم بگزره اگه کانگ درست بگه چی نکنه یهو یه نفر دیگه بهش اعتراف کنه و اون رل بزنه؟ نه بابا اینطور چیزی نیست شایدم باشه اوف بیا فقط تمرکز کنیم

جلسه تموم شد

ویو یوری :

بچه ها بیاید کمی بیشتر باهم آشنا شیم چطوره امروز بعد از ظهر بریم کافه؟

جایون+من اوکیم یونا تو چی؟
یونا+منم اوکیم



منتظر پارت بعد باشید حمایت؟