وقتی مربی دنست بود :)🥹💃🏻 part 2
#وقتی_مربی_دنست_بود 🥲💃🏻
نویسنده: @lady_parya
#part_2
( ا.ت )
+ ای وای خسته شدم چرا نمیرسم اوففف چقد رکاب بزنم . اوههه خدا
زیر یه درخت وایسادم تا استراحت کنم که همون موقع گوشیم زنگ خورد .
+ عه بازم این کنه 😂😂
+ الو لیسو ...
_ الو ا.ت قشنگم خوبی ؟ چرا دیشب زنگ نزدی ؟
+ ممنون من خوبم قشنگم تو خوبی ؟ کجایی ؟ ببخشید یادم رفت آخه میخواستم ...
_ خودم میدونم کلاس دنس ثبت نام کردی ؟
+ آره لیسو تو از کجا میدونی ؟ خیلی خوشحالم بلاخره آرزوم برآورده شدددد
_ میدونم ا.ت قشنگم منم برات خوشحالم خیلی تلاش کردی باریکلا بهت دختر راستی اونوقت نباید به صمیمی ترین دوستت بگی ؟
+ چرا باید میگفتم ولی انقد ذوق داشتم که اصلا یادم رفت ولی تو ببخش باشه ؟
_ باشه عشقم خب دیگه چه خبر ؟
+ یه لحظه وایسا ...
یه نگاه به ساعتم کردم و جیغ زدم
+ جیغغغغغغغ
_ هوی چته ؟ گوشم کر شد
+ داد زدم لیسوی بیشعور دیرم شددد
و شروع کردم نق زدن به لیسو
_ به من چه من از کجا بدونم حالا مگه میخوای بری کجا ؟
+ بتوچه بعدا برات میگم خدافظظظظ
_ خداف ...
نزاشتم خدافظشو بگه که گوشیو قطع کردم و راه افتادم
وای دیرم شد فقط 5 دیقه دیگه وقت دارم از دست این لیسوووووی آشغال
( پرش زمانی به 10 دقیقه بعد 💃🏻 )
بلاخره رسیدم .
سرمو آوردم بالا و ...
+ وااااو چقد خوشگله حیحی 🥺
ذوق کردم و رفتم داخل . رفتم توی رختکن و خودمو آماده کردم و رفتم داخل سالن اصلی .
+ آنیونگ هاسئوووو !
+ کسی اینجا نیست ؟
+ چرا اینجا خالیه ؟
همینطور داشتم حرف میزدم که احساس کردم یکی داره از پشت نزدیکم می شه . ترسیدم و آب دهنمو قورت دادم .
پر سرعت برگشتمو گفتم ...
+ تو کی هستییییی ؟ ( با جیغغغ )
.💗🫶🏻
ادامه دارد ...
#پایان_part_2
نویسنده: @lady_parya
#part_2
( ا.ت )
+ ای وای خسته شدم چرا نمیرسم اوففف چقد رکاب بزنم . اوههه خدا
زیر یه درخت وایسادم تا استراحت کنم که همون موقع گوشیم زنگ خورد .
+ عه بازم این کنه 😂😂
+ الو لیسو ...
_ الو ا.ت قشنگم خوبی ؟ چرا دیشب زنگ نزدی ؟
+ ممنون من خوبم قشنگم تو خوبی ؟ کجایی ؟ ببخشید یادم رفت آخه میخواستم ...
_ خودم میدونم کلاس دنس ثبت نام کردی ؟
+ آره لیسو تو از کجا میدونی ؟ خیلی خوشحالم بلاخره آرزوم برآورده شدددد
_ میدونم ا.ت قشنگم منم برات خوشحالم خیلی تلاش کردی باریکلا بهت دختر راستی اونوقت نباید به صمیمی ترین دوستت بگی ؟
+ چرا باید میگفتم ولی انقد ذوق داشتم که اصلا یادم رفت ولی تو ببخش باشه ؟
_ باشه عشقم خب دیگه چه خبر ؟
+ یه لحظه وایسا ...
یه نگاه به ساعتم کردم و جیغ زدم
+ جیغغغغغغغ
_ هوی چته ؟ گوشم کر شد
+ داد زدم لیسوی بیشعور دیرم شددد
و شروع کردم نق زدن به لیسو
_ به من چه من از کجا بدونم حالا مگه میخوای بری کجا ؟
+ بتوچه بعدا برات میگم خدافظظظظ
_ خداف ...
نزاشتم خدافظشو بگه که گوشیو قطع کردم و راه افتادم
وای دیرم شد فقط 5 دیقه دیگه وقت دارم از دست این لیسوووووی آشغال
( پرش زمانی به 10 دقیقه بعد 💃🏻 )
بلاخره رسیدم .
سرمو آوردم بالا و ...
+ وااااو چقد خوشگله حیحی 🥺
ذوق کردم و رفتم داخل . رفتم توی رختکن و خودمو آماده کردم و رفتم داخل سالن اصلی .
+ آنیونگ هاسئوووو !
+ کسی اینجا نیست ؟
+ چرا اینجا خالیه ؟
همینطور داشتم حرف میزدم که احساس کردم یکی داره از پشت نزدیکم می شه . ترسیدم و آب دهنمو قورت دادم .
پر سرعت برگشتمو گفتم ...
+ تو کی هستییییی ؟ ( با جیغغغ )
.💗🫶🏻
ادامه دارد ...
#پایان_part_2
۱.۴k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.