هانی بال² پارت پانزدهم
شب بعد تالار*
ا.ت ویو :
با این دامن خیلی داشتم اذییت میشدم دیگه یک روز کامل تنم بود
بعد از اینکه رسیدیم خونه تهیونگ یهو دستمو گرفت و کشید سمت خودش
+ بانوی زیبای من یه سوپرایز دارم برات
- چ.. چی ؟
+ لذت میبری ازش چشماتو ببند
خجالت کشیدم اخه میدونید دیگه شب بعد عروسیه
چشمامو بستم و نفسمو حبس کردم تهیونگ یهو براید استایل بغلم کرد
+ نگران نباش فعلا قرار نیست تا یه هفته فلجت کنم
از خجالت بیشتر اب شدم خیلی تابلو بودم شت .. خاک تو سرت ا.ت خاک
- پس امشب در امانم
تهیونگ خنده ای کرد و در حین راه رفتنش گفت
+ نه لیتل گرل امشب قراره شب خوبی باشه
- خجالت میکشم..
+ خوردنی من.
وارد اتاق که شدیم تهیونگ گفت چشمامو باز کنم
با صحنه رمانتیکی روبه رو شدم
همه جا پر از گل رز بود روی تخت به صورت قلب
و روی زمین پخش پراکنده
تهیونگ ویو :
حس ارومی کنارش داشتم دخترک پاک و کیوتی بود خوشحالم که ماله خودم کردمش
گذاشتمش رو تخت و پشتش قرار گفتم و گره های دامنشو داشتم باز میکردم که با صدای مظلومانه ای گفت
- خیلی دوست دارمش..
+ من بیشتر توله سگ
- من اونموقع توله شمام
+ الان به من گفتی سگ؟؟؟
- نهههه غلططط کردم
سرمو بردم تو گردن ا.ت بردم و گاز محکمی از پوست سفید گردنش گرفتم
دستامو روی دو طرف پهلوهاش کشیدم و اروم سر دادم بین پاهاش و *** بیب
فردا صبح *
شرط ۳۵ تا لایک
فالوور ۳۴۵ تا شدن
و ۳۰ تا کامنت
ا.ت ویو :
با این دامن خیلی داشتم اذییت میشدم دیگه یک روز کامل تنم بود
بعد از اینکه رسیدیم خونه تهیونگ یهو دستمو گرفت و کشید سمت خودش
+ بانوی زیبای من یه سوپرایز دارم برات
- چ.. چی ؟
+ لذت میبری ازش چشماتو ببند
خجالت کشیدم اخه میدونید دیگه شب بعد عروسیه
چشمامو بستم و نفسمو حبس کردم تهیونگ یهو براید استایل بغلم کرد
+ نگران نباش فعلا قرار نیست تا یه هفته فلجت کنم
از خجالت بیشتر اب شدم خیلی تابلو بودم شت .. خاک تو سرت ا.ت خاک
- پس امشب در امانم
تهیونگ خنده ای کرد و در حین راه رفتنش گفت
+ نه لیتل گرل امشب قراره شب خوبی باشه
- خجالت میکشم..
+ خوردنی من.
وارد اتاق که شدیم تهیونگ گفت چشمامو باز کنم
با صحنه رمانتیکی روبه رو شدم
همه جا پر از گل رز بود روی تخت به صورت قلب
و روی زمین پخش پراکنده
تهیونگ ویو :
حس ارومی کنارش داشتم دخترک پاک و کیوتی بود خوشحالم که ماله خودم کردمش
گذاشتمش رو تخت و پشتش قرار گفتم و گره های دامنشو داشتم باز میکردم که با صدای مظلومانه ای گفت
- خیلی دوست دارمش..
+ من بیشتر توله سگ
- من اونموقع توله شمام
+ الان به من گفتی سگ؟؟؟
- نهههه غلططط کردم
سرمو بردم تو گردن ا.ت بردم و گاز محکمی از پوست سفید گردنش گرفتم
دستامو روی دو طرف پهلوهاش کشیدم و اروم سر دادم بین پاهاش و *** بیب
فردا صبح *
شرط ۳۵ تا لایک
فالوور ۳۴۵ تا شدن
و ۳۰ تا کامنت
۱۸.۹k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.