^ لذت انتقام ^ (port 17 )
^ لذت انتقام ^ ( port 17 )
رفتم جلو دیدم همون دختره یه .
کوک : چرا انقدر دیر کردی؟
ات : داشتم زخم های هانول رو پانسمان میکردم بعدشم پیاده اومدم دیگه دیر شد.
کوک: چرا با ماشینت نیومدی؟
ات : معلوم نیست از این عمارت زنده بیام بیرون برای همین ماشینم رو دادم دست هانول.
کوک : باشه بیا بریم تو .
ویو کوک
این دختره خودش رو برای مرگ آماده کرده هیچ ترسی هم نداره
ات: نمیای ؟
کوک : چرا اومد.
ویو ات
میدونستم اگر برم دیگه راه برگشتی نیست پس از هوسوک و هانول برای همیشه خدا حافظی کردم . ولی نقشم این بود که اونو بکشم و دوباره برگردم پیش هانول و هوسوک تا اون موقع باهم بریم سراغ جئون جانگ هیون.
رفتم داخل عمارت.
ته : چرا برگشتی؟
ات: چون قول داده بودم
ته: فکر کردی با برگشتنت چیزی از مجازاتت کم میشه؟
ات: من کار اشتباهی نکردم که بخوام مجازات بشم.
ته: عه اینطوریاست؟
ات : اره اینطوریاست
ته: میخوای تو روهم شبیه هانول کنم؟
ات: من هانول نیستم که بخوای هر غلطی که دلت بخواد روم اجرا کنی . الان موضوع رو گرفتی یا دوباره برات توضیح بدم؟
پسره اومد از بازوم گرفت و داشت به سمت در عمارت میبرد .
کوک: ولش کن کاریش نداشته باش
چون کمربند قهوه ای داشتم یک چیز هایی بلد بودم پس دستش رو گرفتم و پیچوندم بعد هم با زانوم زدم پشت پاش برای همین زانو خالی کرد و دو زانو افتاد روی زمین.
ته : آی آی آیییی ولم کن دختره ی دیونه.
ات: حالا دیدی من چه شکلیم؟
ته : اره اره ولم کن......
ادامه دارد.....
رفتم جلو دیدم همون دختره یه .
کوک : چرا انقدر دیر کردی؟
ات : داشتم زخم های هانول رو پانسمان میکردم بعدشم پیاده اومدم دیگه دیر شد.
کوک: چرا با ماشینت نیومدی؟
ات : معلوم نیست از این عمارت زنده بیام بیرون برای همین ماشینم رو دادم دست هانول.
کوک : باشه بیا بریم تو .
ویو کوک
این دختره خودش رو برای مرگ آماده کرده هیچ ترسی هم نداره
ات: نمیای ؟
کوک : چرا اومد.
ویو ات
میدونستم اگر برم دیگه راه برگشتی نیست پس از هوسوک و هانول برای همیشه خدا حافظی کردم . ولی نقشم این بود که اونو بکشم و دوباره برگردم پیش هانول و هوسوک تا اون موقع باهم بریم سراغ جئون جانگ هیون.
رفتم داخل عمارت.
ته : چرا برگشتی؟
ات: چون قول داده بودم
ته: فکر کردی با برگشتنت چیزی از مجازاتت کم میشه؟
ات: من کار اشتباهی نکردم که بخوام مجازات بشم.
ته: عه اینطوریاست؟
ات : اره اینطوریاست
ته: میخوای تو روهم شبیه هانول کنم؟
ات: من هانول نیستم که بخوای هر غلطی که دلت بخواد روم اجرا کنی . الان موضوع رو گرفتی یا دوباره برات توضیح بدم؟
پسره اومد از بازوم گرفت و داشت به سمت در عمارت میبرد .
کوک: ولش کن کاریش نداشته باش
چون کمربند قهوه ای داشتم یک چیز هایی بلد بودم پس دستش رو گرفتم و پیچوندم بعد هم با زانوم زدم پشت پاش برای همین زانو خالی کرد و دو زانو افتاد روی زمین.
ته : آی آی آیییی ولم کن دختره ی دیونه.
ات: حالا دیدی من چه شکلیم؟
ته : اره اره ولم کن......
ادامه دارد.....
۵.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.