فیک یونجون به دست نیافتنی پارت ۱
part 1
سلام من مینسوعم
من از فرد اشتباهی خوشم اومده و عاشقش شدم...همه میگن اگه عاشق کسی هستی و یک طرفه هستش بزار اون فرد بره... اما زندگی بدون عشق چه فایده ای داره؟ ما زندگی میکنیم تا عاشق باشیم
بگذریم
من میخوام که براتون داستانمو توضیح بدم
start
اتوبوس توقف کرد
مینسو نگاهی به مدرسش کرد
بلاخره بعد از سالها به کره برگشته بود
وقتی ۳ سالش بود از کره رفته بود به استرالیا و الان بعد از ۱۵ سال اومده بود برا دانشگاه
بلاخره بیخیال افکارش شد و وارد دانشگاه شد
این یه شروع جدید بود باید تمام تلاششو میکرد تا اینجا هم بهترین باشه
رفت دفتر مدیر و بعد از مشخص شدن کلاسش به سمت کلاس رفت
اسم کلاسشو دوباره خوند
A_۳
وارد کلاس شد
معلم رو دید
معلم: اوه سلام... حتما تو مینسویی
کلاس تموم شده
پ بعد معلم از یکی از بچه ها خواست که مدرسه رو بهش نشون بده
از دیدگاه مینسو
معلم گفت که یه دختره مدرسه رو بهم نشون بده
تا اونجایی که شناختمش مثل اینکه اسمش سویون بود
کل مدرسه رو بهم نشون داده بود ولی یهو وایستاد
سویون: اونجا رو میبینی؟ اون معروف ترین پسر مدرسس همه دوستش دارن و همچنین خیلی جذابه
نیم نگاهی بهش کردم لباسش برند بود
و چهره ی خوبی داشت و هوم حقیقتا جذاب بود
سویون:ولی نزدیکش نشو... همونقدری که جذابه خطرناک هم هست
(علامت سویون +)
+هوم؟ خطرناک؟ چرا؟
سویون: قلدره... درمورد قلدرا چی میگن؟ با قلبت بازی میکنن
یهو پسره بهم نگاه کرد
منم بهش نگاه کردم
ولی سویون جلوی چشمامو گرفت و منو از اونجا برد
+یااا چرا اینکارو کردی؟
سویون: دختر... داشتی کاری میکردی دردسر پیدات کنه
+بیخیال، حالا اسمش چیه
سویون: یونجون، چوی یونجون
از دیدگاه نویسنده...
_______________________
سلام سلامم
این پارت خوب بود؟
ادامش بدم؟
ادانش ندم؟
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرط: ۶ تا لایک _۸ تا کامنت
سلام من مینسوعم
من از فرد اشتباهی خوشم اومده و عاشقش شدم...همه میگن اگه عاشق کسی هستی و یک طرفه هستش بزار اون فرد بره... اما زندگی بدون عشق چه فایده ای داره؟ ما زندگی میکنیم تا عاشق باشیم
بگذریم
من میخوام که براتون داستانمو توضیح بدم
start
اتوبوس توقف کرد
مینسو نگاهی به مدرسش کرد
بلاخره بعد از سالها به کره برگشته بود
وقتی ۳ سالش بود از کره رفته بود به استرالیا و الان بعد از ۱۵ سال اومده بود برا دانشگاه
بلاخره بیخیال افکارش شد و وارد دانشگاه شد
این یه شروع جدید بود باید تمام تلاششو میکرد تا اینجا هم بهترین باشه
رفت دفتر مدیر و بعد از مشخص شدن کلاسش به سمت کلاس رفت
اسم کلاسشو دوباره خوند
A_۳
وارد کلاس شد
معلم رو دید
معلم: اوه سلام... حتما تو مینسویی
کلاس تموم شده
پ بعد معلم از یکی از بچه ها خواست که مدرسه رو بهش نشون بده
از دیدگاه مینسو
معلم گفت که یه دختره مدرسه رو بهم نشون بده
تا اونجایی که شناختمش مثل اینکه اسمش سویون بود
کل مدرسه رو بهم نشون داده بود ولی یهو وایستاد
سویون: اونجا رو میبینی؟ اون معروف ترین پسر مدرسس همه دوستش دارن و همچنین خیلی جذابه
نیم نگاهی بهش کردم لباسش برند بود
و چهره ی خوبی داشت و هوم حقیقتا جذاب بود
سویون:ولی نزدیکش نشو... همونقدری که جذابه خطرناک هم هست
(علامت سویون +)
+هوم؟ خطرناک؟ چرا؟
سویون: قلدره... درمورد قلدرا چی میگن؟ با قلبت بازی میکنن
یهو پسره بهم نگاه کرد
منم بهش نگاه کردم
ولی سویون جلوی چشمامو گرفت و منو از اونجا برد
+یااا چرا اینکارو کردی؟
سویون: دختر... داشتی کاری میکردی دردسر پیدات کنه
+بیخیال، حالا اسمش چیه
سویون: یونجون، چوی یونجون
از دیدگاه نویسنده...
_______________________
سلام سلامم
این پارت خوب بود؟
ادامش بدم؟
ادانش ندم؟
امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرط: ۶ تا لایک _۸ تا کامنت
۲۵۲
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.