سناریو درخواستی🫂💜
وقتی دیر برمیگردی خونه:
نامجون:(خیلی اعصبانی و دست به سینه نشسته رو کاناپه و به محض رسیدنت تو هال میگه)اممم ساعت چنده؟یکم زود بر نگشتی؟همین الان دلیل منطقی میخوام،سریع
جین:یااااا کدوم گوری بودی تا حالاااا(دیگه همش غر میزنه)
یونگی:(فکر میکردی خوابیده ولی...)کجا بودی؟دلت تنبیه میخواد؟هووووم؟
جیهوپ:سان شاینم خیلی نگرانت شدم چرا انقد دیر کردی ازت هم دلخورم هم عصبی
جیمین:هیچی نمیگه و عصبی نگاهت میکنه که خودت به غلط کردن بیوفتی
تهیونگ: خیلی عصبیم...اگه حرفی داری؟....
نه ولش کن نمیخواد حرف بزنی وقتی زیرم تلف بشی خودت با التماس بخشش به حرف میای
جونگ کوک:از اعصبانیت انقدر ورزش کرده که خیس عرق شده به محض اینکه میری تو عصبی نگاهت میکنه و میگه: برو تو اتاق...
نامجون:(خیلی اعصبانی و دست به سینه نشسته رو کاناپه و به محض رسیدنت تو هال میگه)اممم ساعت چنده؟یکم زود بر نگشتی؟همین الان دلیل منطقی میخوام،سریع
جین:یااااا کدوم گوری بودی تا حالاااا(دیگه همش غر میزنه)
یونگی:(فکر میکردی خوابیده ولی...)کجا بودی؟دلت تنبیه میخواد؟هووووم؟
جیهوپ:سان شاینم خیلی نگرانت شدم چرا انقد دیر کردی ازت هم دلخورم هم عصبی
جیمین:هیچی نمیگه و عصبی نگاهت میکنه که خودت به غلط کردن بیوفتی
تهیونگ: خیلی عصبیم...اگه حرفی داری؟....
نه ولش کن نمیخواد حرف بزنی وقتی زیرم تلف بشی خودت با التماس بخشش به حرف میای
جونگ کوک:از اعصبانیت انقدر ورزش کرده که خیس عرق شده به محض اینکه میری تو عصبی نگاهت میکنه و میگه: برو تو اتاق...
۵.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.