سرد و خشن پارت ۲
از زبان ا.ت :
گوشیمو نگاه کردم ناشناس بود ، یعنی کی میتونه باشه؟ جواب دادم :
ا.ت : سلام🗿
بورام: سلام ا.تتتت😆( هیجان زده )
ا.ت: شما؟😐
بورام : دختره ی خنگ منم بورام دوست جون جونیت 😑
ا.ت: وایییی بورام تویی باورم نمیشه دختر 😳 دلم برات یه ذره شده
بورام: مثلا قرار بود منو فراموش نکنیا؟ 😐
ا.ت: دختر زندگیه منم زیاد رو به راه نیس حالا برات تعریف میکنم تو چیکار میکنی از آمریکا برگشتی؟ 🙂
بورام : آره برگشتم دانشگام تموم شد الان واسه خودم وکیل شدم 😁
ا.ت: به سلامتی خب دیگه چه خبر؟😁
بورام : میای قرار بزارم یه جایی همو ببینیم؟
ا.ت : ساعت ۴ خوبه؟
بورام : آره برات لوکیشن میفرستم
ا.ت: اوک من برم دیگه میبینمت
بورام : باش خدافظ
بورام دوست دوران دبیرستان من بود و کلا دختر شیطونو دردسر سازی بود ولی من بازم دوسش دارم، بعد از اینکه فارغ تحصیل شدیم بورام رفت آمریکا تا بره آمریکا. رفتم حموم ، اومدم بیرون و یه چیزی درست کردم خوردم کلا من دیر آماده میشم بعدش یه آرایش لایت صورتی کردم و عطری که خیلی دوس داشتمو زدم یه رایحه خنک با عصاره ی شکوفه،
ساعت۳:۳۰ بود ، یه پیام از گوشیم اومد نگاه کردم دیدم بورام لوکیشن فرستاده سریع یه اسنپ گرفتم و رفتم .
از زبان بورام :
تو یه کافه ی معروف تو سئول یه میز رزرو کردم خیلی هیجان زده بودم که قراره بهترین دوستم ا.ت رو ببینم ، رفتم کافه و لوکیشن فرستادم بعد چن دیقه سین زد، بهش زنگ زدم :
بورام : علو
ا.ت: سلام بله ؟
بورام: کجای؟
ا.ت : اسنپ گرفتم دارم میام
بورام : باش فعلا بای
ا.ت: بای
از زبان ا.ت:
فلش بک ۱۵ دیقه بعد :
بعد ۱۵ دیقه رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم تو کافه که بورام رو دیدم یه لحظه احساسی شدم کسی که همیشه کنارم بود و درکم میکرد روبه روم بود دوییدم سمتش و همدیگه رو بغل کردیم بدون اختیار اشک تو چشام جمع شد، بعد چس ناله هامون از هم جدا شدیم و نشستیم و بورام گفت:
بورام : چه خبر دختر؟ 🙂
ا.ت: تو اول بگو من فضولیام گل کرده بدووو😗
بورام : خب از کجا برات بگم بعد فارغ تحصیلی رفتم آمریکا که برم دانشگاه با یه پسره آشنا شدم اسمش لوکا بود ولی چون بهم خیانت کرد دوستیمونو تموم کردیم همین خبر خاصی نبود راستی از بچه های مدرسه چه خبر وای یادش بخیر تو جزو خوشگل ترین دخترای مدرسه بودی همه بهت نگاه میکردن وای یادته اون شب با چندتا از دخترا رفتیم مشروب خوردیم من که اون شب مامانم فهمید کلی کتک خوردم، اینارو ولش بکهیون رو یادته؟
ا.ت: آره دوران خوبی بود، نه یادم نیس..........
اسلاید دوم: لباس ا.ت
گوشیمو نگاه کردم ناشناس بود ، یعنی کی میتونه باشه؟ جواب دادم :
ا.ت : سلام🗿
بورام: سلام ا.تتتت😆( هیجان زده )
ا.ت: شما؟😐
بورام : دختره ی خنگ منم بورام دوست جون جونیت 😑
ا.ت: وایییی بورام تویی باورم نمیشه دختر 😳 دلم برات یه ذره شده
بورام: مثلا قرار بود منو فراموش نکنیا؟ 😐
ا.ت: دختر زندگیه منم زیاد رو به راه نیس حالا برات تعریف میکنم تو چیکار میکنی از آمریکا برگشتی؟ 🙂
بورام : آره برگشتم دانشگام تموم شد الان واسه خودم وکیل شدم 😁
ا.ت: به سلامتی خب دیگه چه خبر؟😁
بورام : میای قرار بزارم یه جایی همو ببینیم؟
ا.ت : ساعت ۴ خوبه؟
بورام : آره برات لوکیشن میفرستم
ا.ت: اوک من برم دیگه میبینمت
بورام : باش خدافظ
بورام دوست دوران دبیرستان من بود و کلا دختر شیطونو دردسر سازی بود ولی من بازم دوسش دارم، بعد از اینکه فارغ تحصیل شدیم بورام رفت آمریکا تا بره آمریکا. رفتم حموم ، اومدم بیرون و یه چیزی درست کردم خوردم کلا من دیر آماده میشم بعدش یه آرایش لایت صورتی کردم و عطری که خیلی دوس داشتمو زدم یه رایحه خنک با عصاره ی شکوفه،
ساعت۳:۳۰ بود ، یه پیام از گوشیم اومد نگاه کردم دیدم بورام لوکیشن فرستاده سریع یه اسنپ گرفتم و رفتم .
از زبان بورام :
تو یه کافه ی معروف تو سئول یه میز رزرو کردم خیلی هیجان زده بودم که قراره بهترین دوستم ا.ت رو ببینم ، رفتم کافه و لوکیشن فرستادم بعد چن دیقه سین زد، بهش زنگ زدم :
بورام : علو
ا.ت: سلام بله ؟
بورام: کجای؟
ا.ت : اسنپ گرفتم دارم میام
بورام : باش فعلا بای
ا.ت: بای
از زبان ا.ت:
فلش بک ۱۵ دیقه بعد :
بعد ۱۵ دیقه رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم تو کافه که بورام رو دیدم یه لحظه احساسی شدم کسی که همیشه کنارم بود و درکم میکرد روبه روم بود دوییدم سمتش و همدیگه رو بغل کردیم بدون اختیار اشک تو چشام جمع شد، بعد چس ناله هامون از هم جدا شدیم و نشستیم و بورام گفت:
بورام : چه خبر دختر؟ 🙂
ا.ت: تو اول بگو من فضولیام گل کرده بدووو😗
بورام : خب از کجا برات بگم بعد فارغ تحصیلی رفتم آمریکا که برم دانشگاه با یه پسره آشنا شدم اسمش لوکا بود ولی چون بهم خیانت کرد دوستیمونو تموم کردیم همین خبر خاصی نبود راستی از بچه های مدرسه چه خبر وای یادش بخیر تو جزو خوشگل ترین دخترای مدرسه بودی همه بهت نگاه میکردن وای یادته اون شب با چندتا از دخترا رفتیم مشروب خوردیم من که اون شب مامانم فهمید کلی کتک خوردم، اینارو ولش بکهیون رو یادته؟
ا.ت: آره دوران خوبی بود، نه یادم نیس..........
اسلاید دوم: لباس ا.ت
۱۲.۸k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.