پارت یک
"به نام خدا"
(سایوری رفت دوش گرفت و اومد بیرون فرمش رو پوشید و یه عینک آفتابی معمولی زد چون توی چشماش ستاره هست و وارد اتاق جلسه شد)
سایوری: صبح همه گی بخیر، من هاشیرا جدید هستم، سایوری کامیکی هستم از ستون عشق *لبخند زد*
صانمی: خب سلام، اون عینکه برای چیه؟
(سایوری عینکش در آورد و چشمای بنفش رنگش و همینطور ستاره های توی چشماش ظاهر شد* سایوری:سلام *سایوری لبخند میزنه* میتسوری: وایییییییی، گوگولییییییی
مویچیرو:اسمت چی بود؟
سایوری: سایوری، سایوری کامیکی
(سایوری رفت دوش گرفت و اومد بیرون فرمش رو پوشید و یه عینک آفتابی معمولی زد چون توی چشماش ستاره هست و وارد اتاق جلسه شد)
سایوری: صبح همه گی بخیر، من هاشیرا جدید هستم، سایوری کامیکی هستم از ستون عشق *لبخند زد*
صانمی: خب سلام، اون عینکه برای چیه؟
(سایوری عینکش در آورد و چشمای بنفش رنگش و همینطور ستاره های توی چشماش ظاهر شد* سایوری:سلام *سایوری لبخند میزنه* میتسوری: وایییییییی، گوگولییییییی
مویچیرو:اسمت چی بود؟
سایوری: سایوری، سایوری کامیکی
۶۲۱
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.