۲فصل.part4.the Dare truth.
خوشت نمیاد رد کن اوکی؟
با چیزی ک دیدم حسابی جا خوردم..!
من همیشه عاشق گل رز آبی بودم و جونگ کوکم از این موضوع خبر داشت و الان اینجا پر شده از گله رز آبیه..!!!یعنی.. اون حافظشو بدست اورده و منو یادش اومده؟
همون لحظه در اتاق باز شد و جنی وارد اتاق شد
_از اتاقت خوشت اومده؟چون میدونستم گل رز آبی دوست داری گفتم ی چندتا اینجا بزارن.
و با لبخند نگام کرد ک گفت
_عا از لطفت ممنونم حالا از اتاق برو بیرون میخام حموم کنم.
با اخم گفت
_تو نمیتونی با من اینطوری صحبت کنی .
برگشتم به سمتش و گفتم
_پس میخای جلوی تو ل...ت شمو برم حموم؟
با اخم ایشی گفت و از اتاق رفت بیرون من باید حافظه جونگ کوک برگردونم تا دوباره مث قبل شه .
دوش آب باز کردم و رفتم زیر آب شامپو برداشتم و زدم به موهام بعد از شستن موهام و لیف زدن کارای لازم زیر دوش بودم ک احساس کردم کسی پشت در حمومه..
ادامه این پارت از جرعت حقیقت در این پیج
@rooooomaaaaan
با چیزی ک دیدم حسابی جا خوردم..!
من همیشه عاشق گل رز آبی بودم و جونگ کوکم از این موضوع خبر داشت و الان اینجا پر شده از گله رز آبیه..!!!یعنی.. اون حافظشو بدست اورده و منو یادش اومده؟
همون لحظه در اتاق باز شد و جنی وارد اتاق شد
_از اتاقت خوشت اومده؟چون میدونستم گل رز آبی دوست داری گفتم ی چندتا اینجا بزارن.
و با لبخند نگام کرد ک گفت
_عا از لطفت ممنونم حالا از اتاق برو بیرون میخام حموم کنم.
با اخم گفت
_تو نمیتونی با من اینطوری صحبت کنی .
برگشتم به سمتش و گفتم
_پس میخای جلوی تو ل...ت شمو برم حموم؟
با اخم ایشی گفت و از اتاق رفت بیرون من باید حافظه جونگ کوک برگردونم تا دوباره مث قبل شه .
دوش آب باز کردم و رفتم زیر آب شامپو برداشتم و زدم به موهام بعد از شستن موهام و لیف زدن کارای لازم زیر دوش بودم ک احساس کردم کسی پشت در حمومه..
ادامه این پارت از جرعت حقیقت در این پیج
@rooooomaaaaan
۶.۱k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.