چند پارتی جونگکوک ¹
وقتی دیشب رابطه داشتید و دوتاتون لختید که بچتون میاد تو اتاق
#درخواستی
+( با حس دل دردی از خواب بیدار شدم، داشت بارون میومد خیلی قشنگ بود پشتم به جونگکوک بود، خواستم تکون بخورم که دیدم جونگکوک دستشو دورم حلقه کرده از دیشب که ماساژم داده بود یه ذره بهتر شدم خواستم تکون بخورم که نمیشد حلقه دستش محکم بود دستمو گذاشتم رو دستش که دیدم انگشتاشو رو شکمم و س*نه هام حرکت میده فهمیدم بیدار شده، موهامو زد کنار و سرشو فرو کرد تو گردنم و م*بوسید خودشو بیشتر بهم نزدیک کرد طوری که قشنگ د*کش به ب*سنم میخورد)
_ امممم صب بخیر بیبی
+ صب بخیر ( لبخند )
+( همینجوری که سرش تو گردنم بود و نفساش بهم میخورد حرف میزد)
_ بیب دیشب بهت خوش گذشت؟ ( پوزخند)
+ اوهوم ولی خیلی بد انجامش دادی
_ چی؟! مگه چطوری انجام دادم؟ ( یه ابروشو داد بالا)
+ خب خیلی خشن انجام دادی من دردم میگرفتتتت
_ خب اروم انجام بدم که خوش نمیگذره
+ هیی...میگم یه ذره برو اونور
_ چراا؟!
+ چیزه...خب د*کت پشتمه اذیتم میکنه)
_( پوزخند) ( برا اینکه اذیتش کنم د*کمو میزدم به ب*سنش)
+ عهه جونگکوک نکن دیگه اذیت میشمم
_ ( خنده) باشه باشه
+ اه ( رفت اونورتر منم برگشتم سمتش)
_( دستمو گذاشتم رو س*نش)
_ امم بیبی اینا رو من اینجوری کبود کردم؟!
+ بله شاهکارتو میبینی
_ امم
+ دست نزن درد میکنه
_( دستمو دور کمرش حلقه کردم و کشوندم سمت خودم صورتمو بیشتر بهش نزدیک کردم میخواستم بب*سمش که دیدم در اتاق باز شد)
ادامه دارد........
چطور بودددددد؟
#درخواستی
+( با حس دل دردی از خواب بیدار شدم، داشت بارون میومد خیلی قشنگ بود پشتم به جونگکوک بود، خواستم تکون بخورم که دیدم جونگکوک دستشو دورم حلقه کرده از دیشب که ماساژم داده بود یه ذره بهتر شدم خواستم تکون بخورم که نمیشد حلقه دستش محکم بود دستمو گذاشتم رو دستش که دیدم انگشتاشو رو شکمم و س*نه هام حرکت میده فهمیدم بیدار شده، موهامو زد کنار و سرشو فرو کرد تو گردنم و م*بوسید خودشو بیشتر بهم نزدیک کرد طوری که قشنگ د*کش به ب*سنم میخورد)
_ امممم صب بخیر بیبی
+ صب بخیر ( لبخند )
+( همینجوری که سرش تو گردنم بود و نفساش بهم میخورد حرف میزد)
_ بیب دیشب بهت خوش گذشت؟ ( پوزخند)
+ اوهوم ولی خیلی بد انجامش دادی
_ چی؟! مگه چطوری انجام دادم؟ ( یه ابروشو داد بالا)
+ خب خیلی خشن انجام دادی من دردم میگرفتتتت
_ خب اروم انجام بدم که خوش نمیگذره
+ هیی...میگم یه ذره برو اونور
_ چراا؟!
+ چیزه...خب د*کت پشتمه اذیتم میکنه)
_( پوزخند) ( برا اینکه اذیتش کنم د*کمو میزدم به ب*سنش)
+ عهه جونگکوک نکن دیگه اذیت میشمم
_ ( خنده) باشه باشه
+ اه ( رفت اونورتر منم برگشتم سمتش)
_( دستمو گذاشتم رو س*نش)
_ امم بیبی اینا رو من اینجوری کبود کردم؟!
+ بله شاهکارتو میبینی
_ امم
+ دست نزن درد میکنه
_( دستمو دور کمرش حلقه کردم و کشوندم سمت خودم صورتمو بیشتر بهش نزدیک کردم میخواستم بب*سمش که دیدم در اتاق باز شد)
ادامه دارد........
چطور بودددددد؟
۲۲.۱k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.