بچه ها ادامش برا وقتی که پست قبلی 20 تا لایک بخوره
پارتی ی شوگا
وقتی حامله ای و بهت خیانت میکنه
سلام اسم من آیو هست ( بچه من شوگا آیو شیپ نمیکنم چون اسم دیگه ای پیدا نکردم اینو گذاشتم) و 29 سالمه منو شوگا 6 ساله ازدواج کردیم و یه بچه ی 3 ساله داریم به اسم یونا داریم و یکی دیگه توی شکم من هستش 5 هفته هستش من توی یه خوانواده ی پولدار بدنیا اومدم و بخواطر همین یه شرکت مد دارم اونو صبردم دست شوگا چون دیگه من نمی تونم برم اما از یه طرفی هم به شوگا شک دارم چون یه منشی هست اسمش لارا عه خیلی خودشو به شوگا میچسبونه ازش خوشم نمیاد اما شوگا انگار از اون خوشش میاد چون هر وقت میاد لبخند میزنه این منو حرصی میکنه (آدمین :اسکل خانم اخراجش کن آیو : شوگا نمیزاره آدمین:خو داره بهت خیانت میکنه آیو:یه لحظه خفه شو)
( علامت آیو . علامت. شوگا.. )
پرش به شب
. سلام شوگا خوبی
.. آیو برو حوصلتو ندارم
. چی؟؟؟ شوگا خودتی؟؟
.. باید طلاق بگیریم
. هاهاهاها ( مثلا خنده) شوخی باحالی بود در من با این بچه ها کجا برو هاهاها( دوباره خنده )
.. زهر مار کثافت باید طلاق بگیریم ازت خسته شدم
. پس کیو دوست داری
.. لارا
. چیییییییییییی؟ نه من طلاق نمیگیرم
.. بی خود میکنی
. تو حق نداری بامن اینطوری حرف بزنی
.. نداشتم اما الان دارم...... بیا اینم برگه ی طلاق
. ( با بغض برگه رو امضاء کردم من چون شوگا رو دوست داشتم به حرفش گوش کردم) پشیمون میشی شوگا
.. نمیشم ه...... ر....... زه
آیو ویو
سریع رفتم پیش یونا وسایل یونا و بچه رو جمع کردم همراه وسایل خودم به راننده گفتم بره به عمارت من رفت و وسایل رو گذاشت توی اتاق چون 3تا اتاق داشت گفتم یونا پیش من بخوابه و بچه هم روی گهواره میزارم و اون اتاق اضافه رو میزارم اتاق بازی و اون یکی هم اتاق کارم شرکت رو گذاشتم واسه شوگا خودم یه شرکت به پا میکنم
3 سال بعد
شوگا ویو
با لارا یه زندگی خوبی رو شروع کردم احساس میکنم که لارا باعرضه هستش اما دلم برای یونا و آیو تنگ شده حتی اون بچه کوچولو که نمی دونم اسمش رو چی گذاشته خیلی دوست دارم ببینمشون هعیی ( سال واستی خیانت نکنی تا ببینیشون)
آیو ویو
تو ی این 3 سال خیلی چیزا تغییر کرده یونا 6 سالش شده میره پیش دبستانی یوجین ( اسم بچه ی تو شکم آیو هست پسره) 3 سالش شده
یونا خیلی توی این 3 سال سراغ شوگا رو گرفته و هر سری یوجین گیج نگاش میکنه دلم براش تنگ شده هعیی
خب امروز قراره با یه شرکت هم کاری کنیم
رفتم حاضر شدم یه لباس سفید شیک پوشیدم با کیف و کفش ستش
وقتی وارد شدم پرام ریخت اووون شوگا بود
.. آیو
. شوگا
علامت لارا &
& عشقم این کیه ( روبه شوگا )
.. آیو عه
& آیو کدوم خریه
. هوی درست حرف بزن
& اگه نزنم
. میبرمت پیش هفت جدت
& چجوری؟؟؟؟ هههههههه (بازم مثلا خنده)
آیو موهاشوکشید
وقتی حامله ای و بهت خیانت میکنه
سلام اسم من آیو هست ( بچه من شوگا آیو شیپ نمیکنم چون اسم دیگه ای پیدا نکردم اینو گذاشتم) و 29 سالمه منو شوگا 6 ساله ازدواج کردیم و یه بچه ی 3 ساله داریم به اسم یونا داریم و یکی دیگه توی شکم من هستش 5 هفته هستش من توی یه خوانواده ی پولدار بدنیا اومدم و بخواطر همین یه شرکت مد دارم اونو صبردم دست شوگا چون دیگه من نمی تونم برم اما از یه طرفی هم به شوگا شک دارم چون یه منشی هست اسمش لارا عه خیلی خودشو به شوگا میچسبونه ازش خوشم نمیاد اما شوگا انگار از اون خوشش میاد چون هر وقت میاد لبخند میزنه این منو حرصی میکنه (آدمین :اسکل خانم اخراجش کن آیو : شوگا نمیزاره آدمین:خو داره بهت خیانت میکنه آیو:یه لحظه خفه شو)
( علامت آیو . علامت. شوگا.. )
پرش به شب
. سلام شوگا خوبی
.. آیو برو حوصلتو ندارم
. چی؟؟؟ شوگا خودتی؟؟
.. باید طلاق بگیریم
. هاهاهاها ( مثلا خنده) شوخی باحالی بود در من با این بچه ها کجا برو هاهاها( دوباره خنده )
.. زهر مار کثافت باید طلاق بگیریم ازت خسته شدم
. پس کیو دوست داری
.. لارا
. چیییییییییییی؟ نه من طلاق نمیگیرم
.. بی خود میکنی
. تو حق نداری بامن اینطوری حرف بزنی
.. نداشتم اما الان دارم...... بیا اینم برگه ی طلاق
. ( با بغض برگه رو امضاء کردم من چون شوگا رو دوست داشتم به حرفش گوش کردم) پشیمون میشی شوگا
.. نمیشم ه...... ر....... زه
آیو ویو
سریع رفتم پیش یونا وسایل یونا و بچه رو جمع کردم همراه وسایل خودم به راننده گفتم بره به عمارت من رفت و وسایل رو گذاشت توی اتاق چون 3تا اتاق داشت گفتم یونا پیش من بخوابه و بچه هم روی گهواره میزارم و اون اتاق اضافه رو میزارم اتاق بازی و اون یکی هم اتاق کارم شرکت رو گذاشتم واسه شوگا خودم یه شرکت به پا میکنم
3 سال بعد
شوگا ویو
با لارا یه زندگی خوبی رو شروع کردم احساس میکنم که لارا باعرضه هستش اما دلم برای یونا و آیو تنگ شده حتی اون بچه کوچولو که نمی دونم اسمش رو چی گذاشته خیلی دوست دارم ببینمشون هعیی ( سال واستی خیانت نکنی تا ببینیشون)
آیو ویو
تو ی این 3 سال خیلی چیزا تغییر کرده یونا 6 سالش شده میره پیش دبستانی یوجین ( اسم بچه ی تو شکم آیو هست پسره) 3 سالش شده
یونا خیلی توی این 3 سال سراغ شوگا رو گرفته و هر سری یوجین گیج نگاش میکنه دلم براش تنگ شده هعیی
خب امروز قراره با یه شرکت هم کاری کنیم
رفتم حاضر شدم یه لباس سفید شیک پوشیدم با کیف و کفش ستش
وقتی وارد شدم پرام ریخت اووون شوگا بود
.. آیو
. شوگا
علامت لارا &
& عشقم این کیه ( روبه شوگا )
.. آیو عه
& آیو کدوم خریه
. هوی درست حرف بزن
& اگه نزنم
. میبرمت پیش هفت جدت
& چجوری؟؟؟؟ هههههههه (بازم مثلا خنده)
آیو موهاشوکشید
۶.۵k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.