مری شازده
Part two:...
و رفت قایمکی. اون نامه رو برداشت
و خوند
و اشکی از چشملنش جاری شد
و از انموقع تصمیم گرفت که دیگر با شازده بدرفتاری.نکند
اما شازده از ان روز به بعد...
دیگر به مدرسه نیامد"
آلیس پس از مدتي نگران شد”
شاز.ده دوستای زیادی نداشت و کلا یک دوست بیشتر نداشت
از همان دوستش پرسید که:(
میدونی شلزده کجاس چند وقته که نیست)
دوستش هم جواب داد:(
ما الان یک هفته ای میشه که به همراه پدر و مادرش همه جا آگهی گذاشته.ایم.
اما به هیچجا نرسیده ایم)
آلیس در جواب دوستش گفت:(
یعنی واقعا گم شده؟
دوستش هم گفت:(من با شما شو.خی دارم آیا؟
#مری_شازده
و رفت قایمکی. اون نامه رو برداشت
و خوند
و اشکی از چشملنش جاری شد
و از انموقع تصمیم گرفت که دیگر با شازده بدرفتاری.نکند
اما شازده از ان روز به بعد...
دیگر به مدرسه نیامد"
آلیس پس از مدتي نگران شد”
شاز.ده دوستای زیادی نداشت و کلا یک دوست بیشتر نداشت
از همان دوستش پرسید که:(
میدونی شلزده کجاس چند وقته که نیست)
دوستش هم جواب داد:(
ما الان یک هفته ای میشه که به همراه پدر و مادرش همه جا آگهی گذاشته.ایم.
اما به هیچجا نرسیده ایم)
آلیس در جواب دوستش گفت:(
یعنی واقعا گم شده؟
دوستش هم گفت:(من با شما شو.خی دارم آیا؟
#مری_شازده
۱۴۲
۰۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.