پارت ۲

ویو لینو
با هیون تصمیم گرفتیم اون دو تا دختر رو سا کت کنیم خب بودن اما بعضی وقتا رو مخ بودن.

ویو ا/ت
زنگ خورد ما رفتیم حیاط یه دفه دیدم یکی داره رومون آب میریزه
ویو یونا
اون دو تا خر بودن(خواهران درس صحبت کنین نمیخواین بدین به من والا پسرا به این کراشی)
ویو هیونجین
آخی عی بابا چی دارم میگم وایییییی این لینو کجا هس(برادر عاشق شدی فالورای گل عروسی در راه داریم اونم دوتا)
ویو لینو حال کردم ولی دلم براشون سوخت آخه خیلی کوچولو آن
مکالمه ا/ت و برادر لیند
ا/ت :::هوی چته چرا رو مون آب ریختی(تذکر آخره خواهر ا/ت)
لینو آخی کوچولو هیون میبینی چطور داره صحبت میکنه
خیلی جوجه ای برا این کارا. دفه آخرت باشه آنقد غر میزنی وگرنه بد تر از این بلا سرت میارم جوجه(همش با حالت سرد)
ویو ا/ت
نتونستم چیزی بگم سریع رفتن
ویو یونا پسر عوضی شیطونه میگه بل خاک یکسان کنم

رفتیم کلاس
ویو معلم
برای کارای پروژه باید
بندی میشدن

یو لینو
معلم اومد گروه بندی کرد منو هیون بی گروه بودیم(@علامت معلم )
@ خب هیونجین و لینو و ا/ت و یونا یه گروه
ویو هیونجین
شت من نمیخوام به معلم گفتم اما قبول نکرد



خب گایز پارت سه هم آپ میکنم