پارت ۲۲

یک سال بعد
ویو ات
بعدز اون شب رفتم بلیت گرفتمو از کره رفتم بله درسته به ژاپن رفتم کشوری که خیلی پیشرفتش الان یک سال شده که به ژاپن اومدم دارم سعی میکنم که ته رو از دلم بیرون کنم ولی انگار نمیشه من توی یه شرکت زندگی میکنم که دوستم رئیسشه
وقتی رفتم ۳ ماه طول نکشید که سوهی هم اومد پیشم منو سوهی خیلی باهم صمیمی شدیم باهام تو یه خونه زندگی می‌کنیم و سوهی یه رستوران داره که منم بعضی وقتا کار میکنم توش الان تو راه شرکتم
،سلام ات خوبی
+سلام تو چطوری
،رئیس گقت که اومدی بهت بگم بری پیشش
+آهان باش
وای نکنه یه کار اشتباهی کردم نه فقط بهم کار اضافی نده رفتم در زدم
€بیا تو
+ام سلام رئیس
€ات اومدی مگه بهت چند بار نگفتم منو رئیس صدا نکن ما مثل برادر خواهریم
+باشه یوجین کارم داشتی
€اهوم ات خودت میدونی که ما با یه شرکت دیگه قرار داد کاری بستیم
+اهوم تو کره بود دیگه آره
€درسته قرار بیان اینجا
+آهان باشه
€پس کارا رو به تو میسپرم
ویو ات
از اتاق یوجین اومدم بیرون رفتم کارای شرکت انجام دادم یوجین گفت ساعت ۳ میرسن الان ۳ میشه یوجین اومد پایین همی کار کنان واستادن که بهشون خوشامد بگن او ماشینشون چه باکلاسه با چیزی که دیدم شوکه شدم این اینجا چکار میکنه ....