P1
ویو ا.ت
من ا.تم....لی ا.ت چند ساله که با هوانگ هیونجین ازدواج کردم.....هیون بخاطر کنسرتش رفته بود آمریکا و تا سه روز نمیومد....هیونجین خیلی رو موهام حساس بود و چندباری که به شگفتم میخوام موهامو کوتاه کنم کاملا مخالف بود....دیگه خسته شده بودم پس به دوستم یوری که آرایشگاه داشت زنگ زدم و وقت گرفتم
علامت یوری×
×هی ا.ت سلام
یوری سلام
×خب چیشده؟
میخوام موهامو کوتاه کنم...وقت داری الان؟
×ا.ت هیون نمیذاره من اینو بهتر از هر کسی میدونم
میدونم ولی خسته شدم گرمههههه
×باشه ولی دعواتون شد با من کاری نداشته باش
باشه فقط کوتاهشون کن.
×اوکی
نشستم رو صندلی و شروع کرد به کوتاه کردن موهام...موهام تا پایین رون پام بود و به یوری گفتم تا لبه گوشام برام کوتاه کنه
بعد از تموم شد کارش صبحاب کردم و از آرایشگاه اومدم بیرون احساس آزادی داشتم....
من ا.تم....لی ا.ت چند ساله که با هوانگ هیونجین ازدواج کردم.....هیون بخاطر کنسرتش رفته بود آمریکا و تا سه روز نمیومد....هیونجین خیلی رو موهام حساس بود و چندباری که به شگفتم میخوام موهامو کوتاه کنم کاملا مخالف بود....دیگه خسته شده بودم پس به دوستم یوری که آرایشگاه داشت زنگ زدم و وقت گرفتم
علامت یوری×
×هی ا.ت سلام
یوری سلام
×خب چیشده؟
میخوام موهامو کوتاه کنم...وقت داری الان؟
×ا.ت هیون نمیذاره من اینو بهتر از هر کسی میدونم
میدونم ولی خسته شدم گرمههههه
×باشه ولی دعواتون شد با من کاری نداشته باش
باشه فقط کوتاهشون کن.
×اوکی
نشستم رو صندلی و شروع کرد به کوتاه کردن موهام...موهام تا پایین رون پام بود و به یوری گفتم تا لبه گوشام برام کوتاه کنه
بعد از تموم شد کارش صبحاب کردم و از آرایشگاه اومدم بیرون احساس آزادی داشتم....
۲۱۱
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.