پارت 30
که محمد به نگین گفته دوسش. دارم. با گریه به سمت آبخوری های مدرسه رفتم
و صورتمو شستم و هق هقی کردمو
توی آینه. به صورت سرخ شده خودم نگاه کردم
و با خودم گفتم. این امکان ندارد نه امکان نداره
من واقعا. عاشق محمدم. اون. این طوری با یه سوع تفاهم. می خواد عشقمونو. از هم بپاشه.
من چی کار کنم خدایا باید قوی باشم. خیلی قوی. این روزا می گزرد. و محمد خواهد فهمید.
من گناه کار نیستم
هرزه هم نیستم
آبی به صورتم زدم. و گفتم. من دختر قوی هستم
که. نگین هم آمد توی آب خوری ها با عشق به اینه زل. زد بعد روبه من گفت. چرا گریه می کنی.
الکی گفتم. سرم درد می کنه خیلی
ولی تو شادی. بالبخندی تلخ نگاهش کردم که گفت
اممم. میدونی چیه. من. محمدو دوسش. دارم. امروز بهش گفتم اونم گفت که .....🧐🥺
و صورتمو شستم و هق هقی کردمو
توی آینه. به صورت سرخ شده خودم نگاه کردم
و با خودم گفتم. این امکان ندارد نه امکان نداره
من واقعا. عاشق محمدم. اون. این طوری با یه سوع تفاهم. می خواد عشقمونو. از هم بپاشه.
من چی کار کنم خدایا باید قوی باشم. خیلی قوی. این روزا می گزرد. و محمد خواهد فهمید.
من گناه کار نیستم
هرزه هم نیستم
آبی به صورتم زدم. و گفتم. من دختر قوی هستم
که. نگین هم آمد توی آب خوری ها با عشق به اینه زل. زد بعد روبه من گفت. چرا گریه می کنی.
الکی گفتم. سرم درد می کنه خیلی
ولی تو شادی. بالبخندی تلخ نگاهش کردم که گفت
اممم. میدونی چیه. من. محمدو دوسش. دارم. امروز بهش گفتم اونم گفت که .....🧐🥺
۵.۷k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.