فیک آقای خشن قسمت ۲۴
بعداز اینکه بغل گروهی کردن
ماریسا گفت خیلی خوب هرکی بره سراغ کاره خودش کوکی رفت با عروسک هاش بلزی کنه تهیونگ و جون کوک هم تخته نرد بازی میکردن ماریسا هم رفت اتاق خیاطی اش و لباس رو که تزئین کرد و پوشید
و خواست نشون پسراها بده
تهیونگ و جون کوک محوش شدن
جون کوک که شیفته ای ماریسا شده بود
گفتن محشر شدی ماریسا گفت ممنونم اما این لباس معمولی نیست یه لباس سلطنتی عه
تهیونگ غش کرده بود ازخنده
ماریسا گفت به چی میخندی
تهیونگ گفت آخه تو مگه پرنسس هستی که میگی سلطنتی
ماریسا گفت خوب نه اما طراحی لباس رو ازروی لباس پرنسس جولیا برداشتم همونی که توی کتاب داستان بچگی ام بود
کتاب بچگی رو داد دست تهیونگ
تهیونگ گفت واووووو فوق العاده است ماریسا حالا متوجه شدم
ماریسا گفت خیلی خوب هرکی بره سراغ کاره خودش کوکی رفت با عروسک هاش بلزی کنه تهیونگ و جون کوک هم تخته نرد بازی میکردن ماریسا هم رفت اتاق خیاطی اش و لباس رو که تزئین کرد و پوشید
و خواست نشون پسراها بده
تهیونگ و جون کوک محوش شدن
جون کوک که شیفته ای ماریسا شده بود
گفتن محشر شدی ماریسا گفت ممنونم اما این لباس معمولی نیست یه لباس سلطنتی عه
تهیونگ غش کرده بود ازخنده
ماریسا گفت به چی میخندی
تهیونگ گفت آخه تو مگه پرنسس هستی که میگی سلطنتی
ماریسا گفت خوب نه اما طراحی لباس رو ازروی لباس پرنسس جولیا برداشتم همونی که توی کتاب داستان بچگی ام بود
کتاب بچگی رو داد دست تهیونگ
تهیونگ گفت واووووو فوق العاده است ماریسا حالا متوجه شدم
۱.۴k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.