Namjin
part ۲ ✨
علامتا:
-جین
+نامجون
÷بابای جین
×بابای نامجون
∆دکتر
&دختره
یه روز که بابای جین و نامجون در حال قمار بازی بودن،طبق معمول بابای نامجون میبازه.«چون خانوادی نامجون از جین ضعیف تره» البته این فقط شامل باباهاشون میشه🙃
÷خب بی عرضه بازم باختی، سه تا ویلارو رد کن بیاد
×خفه شو مرتیکه اوسکول قرار نبود چیزی بهت بدم.
÷عهه به من میگی اوسکول!!!....
شتلقق بووومم،یه مشت خوابوند تو صورت بابای نامجون.
×اشغاال چه طور جرعت میکنیییی..... رفت سمت بابای جین هجوم ببره ،که:
بوووم یکی دیگه خوردد:/
پرش زمانی:
بابای نامجون اومد توی عمارتشون.
+ههههههه دوباره با خودت چیکار کردیی!؟!
×چیز مهمی نیست...
+اره معلومه!با اون زخمای صورتت...
+دوباره قمار کردیو باختی بعدشم زدی زیرش؟!
×اخه چرا انقد تو باهوشییی!! فک کنم از بابان به ارث بردییی.
+عارع«با تیکه»اونم دوبار
+باید بریم بیمارستان..
×لازم نکرده بچه جون. خوبم...
+سریع باش..
ویو نامجون:توی همون حالت که داشتم پشت فرمون از دست بابام حرص میخوردم ،میتونستم حدس بزنم کار کی میتونه باشه...
تقاصشو پس میدی!
به بیمارستان رسیدن
+سلام دکتر
∆سلام!چه کمکی ازم ساختس؟!
×سلام عرض شد جناب دکتر.
∆یاعلیییی با خودت چیکار کردی مرددددد!!!!!!؟
∆صورتت کاملا کبودههه!!!
+خب دکتر حالا انقد جو نده تو خانواده ما همچین چیزی عادیه.
∆برات یه پماد مینویسم هرشب بزن رو صورتت.
پرش زمانی:
فردا صبح نامجون به کالج رفت.
خطاب به جین:
ددی جونم من امشب خونمون پارتی گرفتم میشه بیای و باهم خوش بگذرونیم ؟
-حتما خوشگله.
جین ویو:
مطمئنم که پسرک الدنگ مستر کیم فهمیده که بابای بی عرضش چجوری کتک خورده!!و حتما امروز میاد تلافی کنه
اخ جووووون حسابی میتونم خودمو به دخترا نشون بدممم
(عجبببب جین توکه اینجوری نبودییی)
جین توی تصورات خودش غرق بود که یهو......
خوماریییییی😂
میدانم کرم دارممم
ولی اگر لایک بالای ۱۰ با بخوره همین امشب پارت ۳ رو میزارم👍🙃
لایک و کامنتتت یادت نرهعععع
هااا
علامتا:
-جین
+نامجون
÷بابای جین
×بابای نامجون
∆دکتر
&دختره
یه روز که بابای جین و نامجون در حال قمار بازی بودن،طبق معمول بابای نامجون میبازه.«چون خانوادی نامجون از جین ضعیف تره» البته این فقط شامل باباهاشون میشه🙃
÷خب بی عرضه بازم باختی، سه تا ویلارو رد کن بیاد
×خفه شو مرتیکه اوسکول قرار نبود چیزی بهت بدم.
÷عهه به من میگی اوسکول!!!....
شتلقق بووومم،یه مشت خوابوند تو صورت بابای نامجون.
×اشغاال چه طور جرعت میکنیییی..... رفت سمت بابای جین هجوم ببره ،که:
بوووم یکی دیگه خوردد:/
پرش زمانی:
بابای نامجون اومد توی عمارتشون.
+ههههههه دوباره با خودت چیکار کردیی!؟!
×چیز مهمی نیست...
+اره معلومه!با اون زخمای صورتت...
+دوباره قمار کردیو باختی بعدشم زدی زیرش؟!
×اخه چرا انقد تو باهوشییی!! فک کنم از بابان به ارث بردییی.
+عارع«با تیکه»اونم دوبار
+باید بریم بیمارستان..
×لازم نکرده بچه جون. خوبم...
+سریع باش..
ویو نامجون:توی همون حالت که داشتم پشت فرمون از دست بابام حرص میخوردم ،میتونستم حدس بزنم کار کی میتونه باشه...
تقاصشو پس میدی!
به بیمارستان رسیدن
+سلام دکتر
∆سلام!چه کمکی ازم ساختس؟!
×سلام عرض شد جناب دکتر.
∆یاعلیییی با خودت چیکار کردی مرددددد!!!!!!؟
∆صورتت کاملا کبودههه!!!
+خب دکتر حالا انقد جو نده تو خانواده ما همچین چیزی عادیه.
∆برات یه پماد مینویسم هرشب بزن رو صورتت.
پرش زمانی:
فردا صبح نامجون به کالج رفت.
خطاب به جین:
ددی جونم من امشب خونمون پارتی گرفتم میشه بیای و باهم خوش بگذرونیم ؟
-حتما خوشگله.
جین ویو:
مطمئنم که پسرک الدنگ مستر کیم فهمیده که بابای بی عرضش چجوری کتک خورده!!و حتما امروز میاد تلافی کنه
اخ جووووون حسابی میتونم خودمو به دخترا نشون بدممم
(عجبببب جین توکه اینجوری نبودییی)
جین توی تصورات خودش غرق بود که یهو......
خوماریییییی😂
میدانم کرم دارممم
ولی اگر لایک بالای ۱۰ با بخوره همین امشب پارت ۳ رو میزارم👍🙃
لایک و کامنتتت یادت نرهعععع
هااا
۳.۰k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.