ویو جین:
ویو جین:
وسایل اتاقشو دادم دست یه ندیمه رفتم تو اتاق نامجون
=چی بهس گفتی •؟
&توقع نداری حقیقت بهش بگم؟
=اما اگر خودش بفهمه؟
&قرار نیست بفهمه فردا هم با کلی خدمتکار باید بریم چشم از روی وینا برنمیادری میدونی که همینطوری سر به هواست
=باش شبت بخیر
&شب توهم بخیر
در اتاقشو بستم دوباره رفتم یه سر بهش زدم عین بچه های یک ساله خواب بود پتو رو انداختم روش پیشونیشو بوسیدم
رفتم تو اتاق خودم خوابیدم
ویو وینا:
مث برق زده ها از جام اومدم بیرون سریع زنگ زدم آنوشا بعد از چندتا بوق جواب داد
+خررررررر دارممممممم میرمممممم بیرون دوررررررر دورررررررر گلیلیلیلیلیلیلی
°ساعتتتتتتتتتت هشت صبح زنگ زدی بگی داری میری بیزون؟ وایسا ببینم تو داری میری بیرونننننننننننننن(جیغ)
+آرههههههههههههههه توهمممممممممم بیااااااااا
°باشههههههههعع الان حاضر میشم میام گوزو
قعط کردم یه آهنگ پلی کردم رفتم حموم زیر دوش میرقصیدم خودمو میشینم (ببخ بیرون ندیده🗿🔪) اومدم بیرون کمربند حولمو سفت کردم میرقصیدم لباسامو نگاه میکردم. یه لباس سفید صورتی برداشتم انداختم رو تخت
نشستم رو صندلی میز آرایش یه ضد آفتاب بی رنگ زدم چون پوست خودم سفید بود یه خط چشم گربه ای کشیدم
یه رژلب صورتی با برق لب زدم موهام خرگوشی بستم گوجه ایش کردم لباسمو تنم کردم کیف عروسکیمم برداشتم داخلش یه رژ با یه عروسک کوچولو یه گوشی گذاشتم داخلش رفتم پایین که همون موقع وینا اومد داخل خونه
بدو بدو رفتم پایین پریدم بغلش
+خوبییییییی؟
°اگر تو باشیییییییییییی من خوبمممممم
=چرا موقع حرف زدن جیغ میزنید؟
+°دوست داریم
=منطقی حرف میزنید
با جین آنوشا سوار شدیم رفتیم سمت بزرگ ترین پاساژ کره ک ماله خودمون بود
تو ماشین منو آنوشا کلی کصخل بازی درمیاوردیم جینم فقطت غر میزد
تا رسیدیم پیاده شدم تا خواستم بدو بدو برم یکی دستمو گرفت دیدم بادیگارده پوکر شدم وایسادم تا جینم بیاد.......
شرطا
لایک: 10
کامنت: 10
لباس وینا اسلاید اول لباس آنوشا اسلاید دوم
وسایل اتاقشو دادم دست یه ندیمه رفتم تو اتاق نامجون
=چی بهس گفتی •؟
&توقع نداری حقیقت بهش بگم؟
=اما اگر خودش بفهمه؟
&قرار نیست بفهمه فردا هم با کلی خدمتکار باید بریم چشم از روی وینا برنمیادری میدونی که همینطوری سر به هواست
=باش شبت بخیر
&شب توهم بخیر
در اتاقشو بستم دوباره رفتم یه سر بهش زدم عین بچه های یک ساله خواب بود پتو رو انداختم روش پیشونیشو بوسیدم
رفتم تو اتاق خودم خوابیدم
ویو وینا:
مث برق زده ها از جام اومدم بیرون سریع زنگ زدم آنوشا بعد از چندتا بوق جواب داد
+خررررررر دارممممممم میرمممممم بیرون دوررررررر دورررررررر گلیلیلیلیلیلیلی
°ساعتتتتتتتتتت هشت صبح زنگ زدی بگی داری میری بیزون؟ وایسا ببینم تو داری میری بیرونننننننننننننن(جیغ)
+آرههههههههههههههه توهمممممممممم بیااااااااا
°باشههههههههعع الان حاضر میشم میام گوزو
قعط کردم یه آهنگ پلی کردم رفتم حموم زیر دوش میرقصیدم خودمو میشینم (ببخ بیرون ندیده🗿🔪) اومدم بیرون کمربند حولمو سفت کردم میرقصیدم لباسامو نگاه میکردم. یه لباس سفید صورتی برداشتم انداختم رو تخت
نشستم رو صندلی میز آرایش یه ضد آفتاب بی رنگ زدم چون پوست خودم سفید بود یه خط چشم گربه ای کشیدم
یه رژلب صورتی با برق لب زدم موهام خرگوشی بستم گوجه ایش کردم لباسمو تنم کردم کیف عروسکیمم برداشتم داخلش یه رژ با یه عروسک کوچولو یه گوشی گذاشتم داخلش رفتم پایین که همون موقع وینا اومد داخل خونه
بدو بدو رفتم پایین پریدم بغلش
+خوبییییییی؟
°اگر تو باشیییییییییییی من خوبمممممم
=چرا موقع حرف زدن جیغ میزنید؟
+°دوست داریم
=منطقی حرف میزنید
با جین آنوشا سوار شدیم رفتیم سمت بزرگ ترین پاساژ کره ک ماله خودمون بود
تو ماشین منو آنوشا کلی کصخل بازی درمیاوردیم جینم فقطت غر میزد
تا رسیدیم پیاده شدم تا خواستم بدو بدو برم یکی دستمو گرفت دیدم بادیگارده پوکر شدم وایسادم تا جینم بیاد.......
شرطا
لایک: 10
کامنت: 10
لباس وینا اسلاید اول لباس آنوشا اسلاید دوم
۱۶.۱k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.