بیبی نازنین من پارت ۴ فصل۲
*چ.چ.چشم(دست پاچگی)
من خیلی ترسیده بودم
یعنی دوباره.....
چویا خواطرات گذشت جلوی چشمش مرور شد
خواطراتی که تازه به عمارت دازای سان اومده بود
اون تنبیه هایی که شده بود
*خدایاااا چرا نمیشه من یه زندگی عادی داشته باشم
خدایا مگه چه گناهی کردم
سرمو انداختم پایین و رفتم داخل ماشين
ولی هنوز پای حرفم هستم
اون ددی من نیست
من بدن ضعیفی دارم زود مریض میشم
ازش خوشم نمیاد
(فیودور اومد توی ماشین)
×خب میدونی که قراره چجوری به فاک بری دیگه؟
*قرار نیست به حرف تو گوش کنم اسکل
فیودور سیلی محکمی بر روی گونه های سفید چویا زد
آنقدر گلوی چویا رو فشار داد و گفت
×بگو غلط کردم وگرنه میگشمت
*ن.ن.نمیگ.گم
×ببرمت خونه دارم واست
بهتره جیکت در نیاد
*انقدر جیغ میزنم مردم میان کمکم آقااا
"دیگه کار از کار گذشته تا نکشمت ولت نمیکنم بیب
ببخشید کمه
ولی پارت بعد جبران میکنم
شرط:۶ تا لایک
۱۰ تا کامنت
۳۰ تا دنبال کننده
بوس بوس
حمایت یادتون نرههه
من خیلی ترسیده بودم
یعنی دوباره.....
چویا خواطرات گذشت جلوی چشمش مرور شد
خواطراتی که تازه به عمارت دازای سان اومده بود
اون تنبیه هایی که شده بود
*خدایاااا چرا نمیشه من یه زندگی عادی داشته باشم
خدایا مگه چه گناهی کردم
سرمو انداختم پایین و رفتم داخل ماشين
ولی هنوز پای حرفم هستم
اون ددی من نیست
من بدن ضعیفی دارم زود مریض میشم
ازش خوشم نمیاد
(فیودور اومد توی ماشین)
×خب میدونی که قراره چجوری به فاک بری دیگه؟
*قرار نیست به حرف تو گوش کنم اسکل
فیودور سیلی محکمی بر روی گونه های سفید چویا زد
آنقدر گلوی چویا رو فشار داد و گفت
×بگو غلط کردم وگرنه میگشمت
*ن.ن.نمیگ.گم
×ببرمت خونه دارم واست
بهتره جیکت در نیاد
*انقدر جیغ میزنم مردم میان کمکم آقااا
"دیگه کار از کار گذشته تا نکشمت ولت نمیکنم بیب
ببخشید کمه
ولی پارت بعد جبران میکنم
شرط:۶ تا لایک
۱۰ تا کامنت
۳۰ تا دنبال کننده
بوس بوس
حمایت یادتون نرههه
۶.۶k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.