به خاطر یک دختر...💔🥺

پارت10
کوک: با بچه ها رفتیم یک جایی از نظرم آشنا میومد اما چیزی یادم نمیومد
نامی: کوک چیزی شده
کوک: راستش از نظرم اینجا یکم آشنا اما چیزی یادم نیست
شوگا: آره آشناست
جیمین: کوک اینجا جایی ک اولین بار همو دیدم و هممون با هم آشنا شدیم
کوک: آها
جین: بچه ها من گشنمه
جیمین: تو هم ک همیشه گشنته
جین: جان
جیمین: هیچی
جین: هیچی رو تو خونه بهت نشون میدم
نامی: خوب پس بیاین بریم یک چیزی بخوریم
کوک: من گشنمه نیست
ته: یعنی چی گشنت نیست باید غذا بخوری بهونه ای هم دیگه نیار
کوک: باشه
ته : آفرین
جیهوپ: خوب بریم من یک رستوران ک تازه باز شده می‌شناسم خیلی‌ها تعریف رستوران و میکنم بیاین بریم واقعا خوبه
شوگا: اگه خوب نبود چی
جیهوپ: خودم پول غذا رو حساب میکنم ک اگه هم بد بود از پول خودم رفته
شوگا: حالا ک‌ میخوای تو حساب کنی هر جا بخوای میام
جیهوپ: پرو
نامی: بسته بیاین بریم
جیهوپ: یکم راه رفتیم و به رستورانه رسیدیم ، اینم رستورانه
شوگا: بیرونش ک خوبه اما توش و غذا هاشو نمیدونم
جین: ای بابا اینا باز شروع کردن
جیمین: من گشنمه بریم تو دیگه
ته: بریم ، رفتیم تو غذا رو خوردیم و اومدیم بیرون رفتیم تو پارک قدم زدیم
شوگا: کوک چرا انقدر ساکتی
کوک: اممم هیچی همینطوری
شوگا: اوکی
جیهوپ بچه ها دیگه بریم خونه هوا هم خیلی سرده
نامی: باشه بیاین بریم رفتیم خونه و هر کی رفت تو اتاق خودش و خوابیدیم