فیک جیمین پارت ۲۴
از زبان جک:
چرا این کارو کردم حتما خیلی دلش شکست ای خداااااا الان چیکار کنم از اول اونی که بهش اهمیت میداد من بودم ولی الان اون سوجون لعنتی
هوففففففف
از زبان جیمین:
چرا ما این کارو کردم اون اون هیچکار نکرده بود با اینکه تو دوربین دیمشون ولی بازم بهش سیلی زدم خیلی بد زدم خدا الان یعنی درد داره هوفففف اون فکر میکنه من فراموشش کردم ولی نه نکردم هنوزم عاشقشم ولی اون فراموشم کرده اون روز داشت سوجون رو میمیبوسید سوجون لعنتی
از زبان رزی:
هه نقشم کار کرد ولی اون لحظه چرا یادم نمیاد چرا چرا اوفففف ولب اون خیلی کراشه سوجون لعنتی (حالا هرچی من با سوجون کاری ندارم ولی چرا همشون آخرشون سوجون لعنتیههههههههههه😐💔)
(بچه ها میخوام اسم سانا رو عوض کنم و اسمشو بزارم ا.ت و میدونید دیگه این برا چیه اون کلمه ا که هست یعنی اسم اون ت که هست تو عه یعنی اسم تو و اسم تو هرچی که هست رو تصور کن باجه دوشت گلم امیدوارم از فیکام خوشت بیاد ❤️🌹)
از زبان ا.ت:
دیگه همه ازم متنفرن نمیدونم چرا ولی اون رزی خیلی عوضی ولی جیمین عوضی تر از اونه(دوستم این فقط و فقط یه فیکه 🙂)اون با اینکه تو دوربین دید ولی بازم بهم سیلی زو گوشه لبم و گوشه آبروم پاره شده بود😔💔خیلی داشت میسوخت ولی چرا چرا فراموشم کرد اون هق هق هام شروع شدند گریم شدت گرفت داشتم گریه میکردم که دیدم بجای کرم جاقو رو برداشتم زدم به ابروم وای وای وای داره خون میریزه ازش نههه خون همه جارو گرفته بود فکر کنم باید برم پیش سوجون اون دکتره میدونه چیکار کنه رفتم پایین داشتم میدویدم که رزی جلومو گرفت
رزی:هوییی کجا میری اخی اوف شدی نمیزارم که برییی
همه اون طرف نشسته بودن و با خنده بهمون نگاه میکردن یهو دیدم یه چیزی خورد به زخمم دیدم رزیه یه سیلی هم اون زد ولی نمیدونست که بجای اون سیلی براش چه سوپرایزی دارم هه از قدرتم استفاده کردم و هولش دادم زود بدو بدو رفتم پیش یوجون وقتی منو دید دیگه هیچی نفهمیدم و سیاهی متعلق....
چرا این کارو کردم حتما خیلی دلش شکست ای خداااااا الان چیکار کنم از اول اونی که بهش اهمیت میداد من بودم ولی الان اون سوجون لعنتی
هوففففففف
از زبان جیمین:
چرا ما این کارو کردم اون اون هیچکار نکرده بود با اینکه تو دوربین دیمشون ولی بازم بهش سیلی زدم خیلی بد زدم خدا الان یعنی درد داره هوفففف اون فکر میکنه من فراموشش کردم ولی نه نکردم هنوزم عاشقشم ولی اون فراموشم کرده اون روز داشت سوجون رو میمیبوسید سوجون لعنتی
از زبان رزی:
هه نقشم کار کرد ولی اون لحظه چرا یادم نمیاد چرا چرا اوفففف ولب اون خیلی کراشه سوجون لعنتی (حالا هرچی من با سوجون کاری ندارم ولی چرا همشون آخرشون سوجون لعنتیههههههههههه😐💔)
(بچه ها میخوام اسم سانا رو عوض کنم و اسمشو بزارم ا.ت و میدونید دیگه این برا چیه اون کلمه ا که هست یعنی اسم اون ت که هست تو عه یعنی اسم تو و اسم تو هرچی که هست رو تصور کن باجه دوشت گلم امیدوارم از فیکام خوشت بیاد ❤️🌹)
از زبان ا.ت:
دیگه همه ازم متنفرن نمیدونم چرا ولی اون رزی خیلی عوضی ولی جیمین عوضی تر از اونه(دوستم این فقط و فقط یه فیکه 🙂)اون با اینکه تو دوربین دید ولی بازم بهم سیلی زو گوشه لبم و گوشه آبروم پاره شده بود😔💔خیلی داشت میسوخت ولی چرا چرا فراموشم کرد اون هق هق هام شروع شدند گریم شدت گرفت داشتم گریه میکردم که دیدم بجای کرم جاقو رو برداشتم زدم به ابروم وای وای وای داره خون میریزه ازش نههه خون همه جارو گرفته بود فکر کنم باید برم پیش سوجون اون دکتره میدونه چیکار کنه رفتم پایین داشتم میدویدم که رزی جلومو گرفت
رزی:هوییی کجا میری اخی اوف شدی نمیزارم که برییی
همه اون طرف نشسته بودن و با خنده بهمون نگاه میکردن یهو دیدم یه چیزی خورد به زخمم دیدم رزیه یه سیلی هم اون زد ولی نمیدونست که بجای اون سیلی براش چه سوپرایزی دارم هه از قدرتم استفاده کردم و هولش دادم زود بدو بدو رفتم پیش یوجون وقتی منو دید دیگه هیچی نفهمیدم و سیاهی متعلق....
۳.۶k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.